دوره عالی مدیریت حرفه ای کسب و کار DBA

Get Ready to Transform Yourself for Success خودتان را برای تبدیل شدن به آدم موفق

دوره عالی مدیریت حرفه ای کسب و کار DBA

Get Ready to Transform Yourself for Success خودتان را برای تبدیل شدن به آدم موفق

۳۳ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

رقابت، عامل اصلی پیروزی پپسی

چهارشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۳۶ ق.ظ

رقابت، عامل اصلی پیروزی پپسی

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

کوشان غلامی

شرکت پپسی در سال۱۸۹۰ توسط داروساز جوانی به نام «کیلب برادهام» اهل نیوبرن در ایالت کارولینای شمالی در کشور آمریکا تاسیس شد. هدف برادهام از تولید این نوشیدنی، درمان درد معده بود. نام فعلی آن از اصطلاح پزشکی دیس‌پپسی (Dyspepsia) به معنای سوء‌هاضمه گرفته شده‌است و گویای سهل‌الهضم بودن و گوارا بودن این نوشیدنی است.

کیلب در ابتدا نوشابه را در داروخانه خود تولید می‌کرد و به فروش می‌رساند و بعدها نام آن را به دلیل داشتن آنزیم پپسین و دانه‌های کولا که در آن به کار رفته بود، پپسی کولا نامید. او به دنبال این بود که نوشیدنی بسازد که علاوه بر خوشمزگی و کمک به هضم غذا، در افزایش انرژی نیز موثر باشد.

 سلیم خلیلی مدرس و مشاور حوزه کسب و کار و برگزار کننده دوره های MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همکاری دانشگاه های داخلی و خارجی، این مطلب را برای شما انتخاب کرده است 

 

در ۱۹۰۳ برادهام شروع به فروش پپسی کولای ساخت خودش در یک انبار اجاره ای کرد و در آن سال ۷۹۶۸ گالون از شربت پپسی را فروخت. سال بعد پپسی در بطری‌های ۲۸۰ سی‌سی عرضه شد و فروش آن به ۱۹۸۴۸ گالن افزایش یافت.

در سال ۱۹۰۹ قهرمان اتومبیلرانی، بارنی اولدفیلد، اولین فرد مشهوری بود که با جمله «نوشیدنی قهرمانان، طراوت‌دهنده، مقوی و یک محرک خوب برای قبل از مسابقه» پپسی را تایید کرد. بعد از آن عبارت «خوشمزه و سالم» برای دو دهه در تبلیغات پپسی مورد استفاده قرار گرفت.

در ۱۹۲۶ لوگوی امروزی پپسی شکل گرفت که یک لوگوی ساده با پس زمینه‌ای از رنگ‌های پپسی و لغت Pepsi در جلوی آرم است. پنج سال بعد، در اوج رکود بزرگ اقتصادی جنگ جهانی اول، پپسی به دلیل نوسان وحشتناک قیمت شکر، دچار ورشکستگی شد و هشت سال بعد دوباره این قضیه تکرار شد. در پی آن دارایی‌های پپسی توسط شرکت «لوفت» خریداری شد. لوفت یک تولید‌کننده شیرینی با فروشگاه‌هایی بود که در آنها نوشابه نیز عرضه می‌شد. مدیر این شرکت پس از پاسخ منفی کوکا در رابطه با تخفیف در نرخ نوشابه، تصمیم به جایگزینی آن با پپسی گرفته بود.

پپسی یکی از بهترین برند‌های دارای رتبه دوم در جهان بود که از لحاظ رتبه به رقیب اصلی‌اش بسیار نزدیک بود. درست است که پپسی در آن زمان به اندازه کوکاکولا موفق نبود، ولی این شرکت هیچ گاه سعی نکرده از کوکاکولا تقلید کند. بلکه همواره در تقابل و تضاد با کوکاکولا بود و رمز موفقیت و پیشرفت آن در همین رقابت است. مثلا در همان سال‌های جنگ جهانی و در حمایت از آمریکا، پپسی ترکیب رنگ‌های آبی، سفید و قرمز را برای خود انتخاب کرد که تا سال‌های اخیر هم رنگ آبی، رنگ غالب تجاری پپسی است که با رنگ ویژه کوکاکولا یعنی قرمز، در تضاد است.

تا دهه ۵۰ قرن بیستم، پپسی بر این باور بود که بهترین راه رقابت با کوکاکولا، استفاده از عامل قیمت است. ولی از سال ۱۹۵۸ بیشتر روی هویت نام تجاری اش متمرکز شد. شعار جهانی «خوش مشرب باشید، پپسی بنوشید» اولین شعاری بود که بازار جوانان را هدف گرفت. سپس شعارهای دیگری در تاکید هیجان جوانی ساخته شد که این ایده را به عنوان یک طرز تفکر مطرح می‌کرد.

اما سال ۱۹۶۳ برای پپسی یک سال کلیدی بود. در این سال کمپین تبلیغاتی «نسل پپسی» بسیار تاثیرگذار ظاهر شد و نشان داد چگونه تبلیغات می‌تواند به جای خواص یک نام تجاری، بر پایه طرز تفکر و رفتار مصرف‌کنندگان آن شکل بگیرد.

در ۱۹۷۵ پیروزی دیگری نصیب پپسی شد؛ پیروزی در آزمایش طعم، که نه تنها مصرف‌کنندگان، بلکه کوکاکولا را هم وارد مبارزه کرد. در نتیجه این آزمایش روشن شد که مصرف‌کنندگان، طعم پپسی را به کوکاکولا ترجیح می‌دهند. در گذر سال‌ها، آنقدر پیام مبارزاتی پپسی قدرتمند شد که باعث نگرانی کوکاکولا شد؛ به طوری که کوکاکولا مجبور شد فرمول اصلی خود را کنار بگذارد و محصول جدیدی با نام New Coke (کوک جدید) را وارد بازار کند که دچار شکست شد؛ چون با استفاده از ارزش‌هایی مثل «طعم» و «جدید بودن» که به پپسی تعلق داشت، جهتی مخالف هویت کوکاکولا را در پیش گرفته بود.

این بهترین زمان برای پپسی بود که بازار خود را تقویت کند. پس کمپین تبلیغاتی جدیدش را با حضور یکی از ستارگان موسیقی پاپ آن زمان آغاز کرد. بعد از آن نیز افراد مشهور زیادی از جمله رابی ویلیامز، دیوید بکهام، بیانسه نولز، پینک و انریکه ایگلسیاس از پپسی حمایت کردند.

«ایندرا کریشنامورتی نویی» از سال ۲۰۰۶ تاکنون مدیر ارشد پپسی است. خوراکی‌های سالم‌تر طی این مدت تولید شده‌اند و نویی به دنبال ایجاد کمترین تاثیر شرکت روی محیط است. این تمرکز بر روی غذاها و شیوه زندگی سالم از فلسفه «کارآیی با هدف» نویی سرچشمه می‌گیرد.

پپسی که بیش از ۲۰۰هزار کارمند در سراسر جهان دارد، از طریق استراتژی تمایز که در رابطه با کوکاکولا اعمال می‌کند، به صعود خود ادامه می‌دهد و به نظر می‌رسد هرچه این تمایز بیشتر می‌شود، فاصله بین ارزش مالی این دو نام تجاری به هم نزدیک‌تر می‌شود و حتی در سال گذشته با فروش ۴۴ میلیاردی خود گوی سبقت را از کوکاکولا با ۳۱ میلیارد دلار ربوده است.

با خدمات آموزشی و مشاوره ای ما بیشتر آشنا شوید:

دوره تخصصی ۲ هفته ای مهارت های کسب و کار در کشور انگلیس SLS Specialist Language Services

دوره عالی مدیریت کسب و کار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مدیریت کسب و کار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره ای در دو بخش مشاوره فردی و کسب و کار

Telegram-Android-icon

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۴ ، ۱۰:۳۶
سلیم خلیلی

مستند آموزشی موفقیت راز 2

سه شنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۵:۳۵ ب.ظ


مستند آموزشی موفقیت راز 2

راز 2 secret 2 موفقیت

راز 2 secret 2 موفقیت

در 10 DVD

با زیرنویس فارسی

 

آیا از مشکلات زندگی خسته شده اید؟
آیا به اندازه کافی پول ندارید؟
آیا از شغل تان ناراضی هستید؟

آیا ماشین مدل جدید می خواهید؟

آیا می خواهید صاحبخانه شوید؟

آیا می خواهید ازدواج کنید؟

آیا می خواهید وارد دانشگاه شوید؟

آیا زندگی تان دچار بحرانهای مختلف شده است؟

آیا تاکنون از خود پرسیده اید که بین افراد ثروتمند و فقیر یا افسرده و شاد و در کل بین انسان های موفق و ناکام چه تفاوتی وجود دارد؟

آیا می دانید چرا اکثر مردم در بیماری، فقر و گمنامی زندگی می کنند و بعضی ها قله های پیروزی را یکی پس از دیگری فتح می کنند؟

چون آنها این راز می دانستند ولی شما نمی دانید،
 ما در این مستند این راز و روش استفاده از آن را برای شما بازگو می کنیم

 

جهت سفارش با شماره 09120379206 یا 02188213028 تماس حاصل نمایید

95,000 تومان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۷:۳۵
سلیم خلیلی

مسابقه آموزشی دروغ شناسی

سه شنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۴:۳۸ ب.ظ


مسابقه آموزشی دروغ شناسی

لحظه حقیقت
The moment of truth

مسابقه آموزشی دروغ شناسی moment of truth لحظه حقیقت

مسابقه آموزشی دروغ شناسی moment of truth لحظه حقیقت

در 2 فصل، 12 DVD

با زیرنویس فارسی

 

لحظه حقیقت (The moment of truth) یک شوی تلویزیونی در شبکه تلویزیونی FOX است که در آن شما با جواب دادن تنها 20 سوال ساده که جواب همه آنها را می دانید پانصد صد هزار دلار جایزه می برید. نه اشتباه نمی کنید. شما جواب همه سوالها را می دانید و جایزه مسابقه پانصد صد هزار دلار است. فکر می کنم الان ذهنتون درگیر حدس زدن سوالات احتمالی این مسابقه باشه. مسلماً شبکه های تلویزیونی که برای هر سنت پولشون برنامه دارن به این راحتی این پول رو به شما نخواهند داد.

سوالات: سوالات معمولاً در مورد جنبه های خصوصی زندگی افراد طرح میشن و شما مجبورید در مقابل پدر، مادر، همسر، دوستان و بینندگان حاضر در سالن مسابقه و میلیونها بیینده برنامه جواب بدید که :

آیا بعد از ازدواجتون با کسی غیر از همسرتون رابطه داشتید؟

آیا در زمانی که در مسافرتهای کاری بودید به همسرتون خیانت کردید؟

دوست دارید وقتی بزرگ شدید شکل مادرتون بشید؟

خلاصه اینکه از تمام اسرار زندگی شما که خودتون هم فراموش کردید و یا فکر می کنید بجز خودتون هیچ کس از اون خبر نداره از شما سوال میشه.

ارزیابی جواب: شما امکان دروغ گفتن ندارید. جواب های شما بر اساس اطلاعات دقیقی که قبلاْ جمع آوری شده و با استفاده از تکنیک های دروغ سنجی بررسی می شن و شما بعد از هرجواب منتظر نظر سیستم دروغ سنج می مونید. با تشخیص اولین دروغ، شما از دور مسابقه حذف می شید.

مهمان ویژه: هر برنامه معمولاً یه مهمان ویژه داره: پدرتون که سالها باهاش قهر بودید و ندیدیدش، همسر سابقتون، دوست دختری که رهاش کردید و … . مهمان برنامه این فرصت رو خواهد داشت که یک سوال از شما بپرسه. سوالی که ممکنه تمام عمر به دنبال یافتن جواب اون بوده باشه و شما چاره ای ندارید جز این که حقیقت رو بیان کنید.

شرکت کنندگان: شرکت کنندگان برنامه معمولاً از میان قشر متوسط به پایین جامعه انتخاب می شوند: افرادی نظیر آرایشگر، صاحب نانوایی، راننده و کارگر رستوران که صدهزار دلار میتونه زندگی اونها رو یک شبه متحول کنه و به یک عمر بدبختی اونها خاتمه بده. این موضوع حساسیت برنامه و تلاش شرکت کنندگان برای دستیابی به جایزه رو بیشتر میکنه.

بعد از مسابقه: به دلیل شوک های وارد شده، یک روانشناس بعد از مسابقه با شرکت کننده ها و نزدیکان آنها صحبت می کند.

ماجرای یک قسمت دیدنی: در یکی از قسمت های این برنامه که انتقادات زیادی رو  هم برای این برنامه در پی داشت، یک زن در مقابل پدر و مادر و همسرش پاسخ های زیر را به سوالات مطرح شده می دهد:

آیا حاضرید غذای خود را به یک سگ بدهید پیش از آنکه آن را به یک بی خانمان بدهید؟بله!

آیا تا حالا از به دردسر افتادن خواهر-برادرهات خوشحال شدی؟بله!

آیا همسرت رو به خاطر نداشتن دوستان نزدیک سرزنش میکنی؟بله!

آیا فکر میکنی پدر و مادرت به تو افتخار میکنن؟نه!

آیا چیزی در مورد پدرت میدونی که اون رو از مادرت پنهان میکنی؟بله!

آیا شده برای مجرد نشان دادن خودت حلقه ات رو از دستت خارج کنی؟بله!

آیا در روز ازدواجت به این فکر میکردی که عاشق دوست پسر سابقت هستی؟بله!

آیا فکر می کنی من مردی بودم که باید باهاش ازدواج میکردی(مطرح شده توسط دوست پسر سابق) ؟ بله! (چهره شوهر در این لحظه دیدنی است)

آیا بعد از ازدواج با مردی بجز همسر خود رابطه جنسی داشته اید؟ بله! (پدر و مادر خشکشون زده و شوهر دستهاش رو بین سرش میگیره)

20 سوال تمام میشه و شرکت کننده جایزه رو می بره. در جواب مجری که می خواهید همین جایزه رو ببرید یا برای جوایز بیشتر ادامه می دهید زن با اطمینان خاصی جواب میده”جایزه برام مهم نیست میخوام ادامه بدم”. سوال بعدی: “فکر می کنید آدم خوبی هستید؟بله!” در این موقع سیستم اعلام میکنه که جواب داده شده دروغ است و شرکت کننده همه چیز خود را می بازد.

 

جهت سفارش با شماره 09120379206 یا 02188213028 تماس حاصل نمایید

95,000 تومان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۶:۳۸
سلیم خلیلی

سریال آموزشی روانکاوی

سه شنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۴:۳۲ ب.ظ


سریال آموزشی روانکاوی

منتالیست

سریال آموزشی روانکاوی mentalist

سریال آموزشی روانکاوی mentalist

کنترل افکار و رفتارها (روانکاو)

در  7 فصل، 72 DVD

با زیرنویس فارسی

سریال The Mentalist محصول سال 2008 و شبکه CBS می باشد، فردی از اسرار نهفته در جرم ها و قتل ها پرده بر می دارد. هنر او توجه به جزئیاتی ست که ما به عنوان فردی معمولی به آنها توجه نمی کنیم. در شخصیت پردازی پاتریک ما فردی شوخ بعضی وقت ها جدی را می یابیم که مثل خیلی از شخصیت ها ی شبیه اش از زخم دیرینه ای رنج می برد که از همان قسمت اول با آن غم بزرگ در زندگیش آشنا می شویم.

هر قسمت از این سریال یک کلاس روانشناسی است، برای تمام آنهایی که به روانشناسی و روانکاوی اعتقاد دارند.

دست آوردهای سریال: جایزه انتخاب مردم برنده بهترین بازیگر نقش اول 2009 ، جایزه امی نامزد دریافت بهترین بازیگر نقش اول 2009 ، جایزه گلدن گلوب نامزد بهترین بازیگر نقش اول 2009 ، جوایز انجمن صنفی بازیگران نامزد بهترین بازیگر نقش اول 2010 ، جایزه ویژه پربیننده ترین سریال سال 2012 ،

 

جهت سفارش با شماره 09120379206 یا 02188213028 تماس حاصل نمایید

390,000 تومان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۶:۳۲
سلیم خلیلی

سریال آموزشی زبان بدن

سه شنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۴:۲۸ ب.ظ

                                     سریال آموزشی زبان بدن

سریال به من دروغ بگو lie to me

سریال به من دروغ بگو lie to me

 

سریال آموزشی زبان بدن به سفارش FBI آمریکا

فصل اول، دوم و سوم

46 قسمت در 21 DVD

با زیرنویس فارسی

 

تحویل یک هفته بعد از خرید 

داستان از کشفیات دکتر “پائول اکمن” الهام گرفته است، فردی که توانایی خواندن سرنخ‌های موجود در صورت،بدن و صدای افراد را به منظور کشف حقایق در بازجویی‌ها داراست

قابل پخش در دستگاههای خانگی و کامپیوتر

سریال به من دروغ بگو سریالی متفاوت !!!

معرفی : سریالی با داستانی متفاوت و بسیار جدید؛ به معماهایی می پردازد که پلیس آمریکا از حل آنها ناتوان است و از یک متخصص زبان بدن کمک می خواهد.

داستان سریال ” Lie To Me ” که همراه با ” Samuel Baum ” در مقام نویسنده و تولیدکنندگان سریال ” ۲۴″ ، از اواخر ژانویه‌ی ۲۰۰۹ از شبکه Fox شروع به پخش شده است، از کشفیات دکتر “پائول اکمن” الهام گرفته است، فردی که توانایی خواندن سرنخ‌های موجود در صورت، بدن و صدای افراد را به منظور کشف حقایق و دروغ در بازجویی‌های جنایی داراست.

“دکتر لایتمن” رییس تیمی از متحصصین با نام “گروه لایتمن” است که بازرسین فدرال، آژانس‌های دولتی و پلیس محلی را در پرونده‌های قضایی، یاری می‌کنند. “دکتر گیلیان فاستر” یک روان‌شناس با استعداد و هم‌کار حرفه‌ای “دکتر لایتمن” است که این هم‌کاری را با نگاه کلی خود، در حالی که “لایتمن” در جزییات فرو رفته است، کامل می‌کند. “لایتمن” به راهنمایی‌ها و نگرش او در مورد رفتار انسان‌ها نیازمند است. “الی لاکر” محقق اول “لایتمن” است که با علاقه‌ی مردم به گفتن دروغ مشکل دارد و تصمیم گرفته است آن‌چه را که “صداقت بنیادی” می‌نامد، تمرین کند. او هر چه که در مغزش می‌گذرد، فوراً به زبان می‌آورد و البته تاوان این کار خود را نیز می‌دهد. “ریا تورس” عضو تازه‌وارد این گروه است و یکی از معدود افرادی که به صورت ذاتی توانایی تشخیص تقلب را دارد، قابلیتی که او را تبدیل به یک فرد قابل اهمیت در این گروه کرده است.

جهت سفارش با شماره 09120379206 یا 02188213028 تماس حاصل نمایید

150,000 تومان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۶:۲۸
سلیم خلیلی

پنج درس مدیریتی که در مدارس بازرگانی یاد نمی‌دهند

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

نوشته : Jeff Haden

منبع: Inc

در کلاسی نشسته بودم که استاد ویژگی‌های مدیران بزرگ را توصیف می‌کرد.مسلما با لیست او مخالف نبودم: داشتن دید سازمانی، اشتیاق کاری، الهام بخشی، فداکاری، انصاف، پاسخگویی و مسوولیت‌پذیری .

همه این ویژگی‌ها برای مدیران بزرگ اهمیت دارند. به عنوان مثال «الهام بخش بودن برای گروه» توصیه بسیار خوبی است، اما چگونه باید این کار را در دنیای واقعی انجام داد؟ بعد از مدتی از آن دوره متوجه شدم،آموخته‌های لازم برای مدیریت به تنهایی از مدارس بازرگانی یا کنفرانس‌ها و سمینارها کسب نمی‌شوند، بنابراین سعی کردم بهترین درس‌های مدیریتی که از طریق کار و تجربه آنها را کسب کرده‌ام در این مقاله ارائه کنم:

 سلیم خلیلی مدرس و مشاور حوزه کسب و کار و برگزار کننده دوره های MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همکاری دانشگاه های داخلی و خارجی، این مطلب را برای شما انتخاب کرده است 

 

  1. اطلاعات می‌آیند و می‌روند اما احساسات برای همیشه باقی می‌مانند.

آمار و نمودارها اهمیت دارند. توضیح دادن منطق و تفکر پشت سر یک تصمیم می‌تواند به ایجاد تعهد کاری و علاقه به انجام آن کار کمک کند. جداول، نمودارها، گراف‌ها، تصاویر و… بسیار مفید هستند ولی به سرعت هم فراموش می‌شوند.امااگر کارمندی در مقابل دیگران شرمنده شود هرگز آن احساس را فراموش نمی‌کند. بنابراین نوع ارتباطات و روابط در سازمان‌ها نقش بسزایی دارند. شما برای مدیریت صحیح باید دوبرابر زمانی که درباره اطلاعات و منطق کاری فکر می‌کنید درباره احساسات کارمندان فکر کنید. تصحیح اطلاعات اشتباه آسان است. ولی به هیچ صورت نمی‌توان آسیبی که به عزت نفس یک کارمند وارد شده – چه به صورت عمدی باشد چه غیر عمدی – ترمیم کرد.

  1. ایده‌های ناب هرگز در سمینارها پیدا نمی‌شوند.

هرچقدر سمینارها راه خوبی برای به اشتراک گذاشتن جزئیات و اطلاعات پیچیده هستند، شیوه‌ای وحشتناک برای به اشتراک گذاشتن ایده‌های ناب محسوب می‌شوند.

ایده‌های ناب می‌توانند در یک یا دو جمله خلاصه شوند. کارمندان شما این ایده‌ها را دارند. تنها کاری که شما باید انجام دهید شنیدن است. کارمندان تان به خاطر شنیدن عاشقتان خواهند شد. به شما تضمین می‌دهم این کار باعث می‌شود تا افرادتان بهتر از گذشته و با اشتیاق بیشتری کار کنند.

  1. افزایش مسوولیت کارمندان داوطلب، ایده‌های ناب بعدی را نابود می‌کند.

بهترین کارمندان تمایل دارند تا از طریق بهترین ایده‌هایشان رشد کنند.طبیعی است که اجرای آن ایده به همان کسی که آن را ارائه داده است واگذار شود. علاوه بر این اگر آن شخص کارمند برجسته‌ای باشد طبیعی است که چون بیشتر از هرکسی خواهان اجرایی شدن آن ایده است از او بخواهیم مسوولیت کار را قبول کند. مسلما بهترین کارمندان قبلا هم به سختی کار می‌کردند، بنابراین اگر هربار که پیشنهادی مطرح می‌کنند مسوولیت جدیدی به آنها واگذار شود طبیعی است که ایده‌های بعدی آنها متوقف خواهدشد. همانطور که یک کارمند فوق‌العاده یکبار به من می‌گفت: «بالاخره فهمیدم که باید پیشنهاد دادن را متوقف کنم زیرا هر بار که من یک پیشنهاد جدید دادم یک مسوولیت جدید به مسوولیت‌هایم اضافه شد» گاهی اوقات برخی از کارمندان از پذیرش مسوولیت جدید برای اجرای پیشنهادهایشان استقبال می‌کنند. اما همیشه اینطور نیست. چگونه متوجه شویم که برای یک کارمند بخصوص کدام راه مناسب تر است ؟ از خودشان بپرسید.

  1. صرفا نکات مثبت را بیان کردن، معمولا نتیجه معکوس دارد.

تصور کنید نتایج پشت سر یک تصمیم را با افراد گروه‌تان در میان گذاشته‌اید. طبیعتا شما تنها نتایج مثبتی که از آن تصمیم حاصل می‌شود را توصیف خواهید کرد. اما در همین حال کارمندان شما به صورت غریزی نکات منفی را جست‌وجو می‌کنند . به یاد داشته باشید که تقریبا هر خط خاکستری برای یک کسب و کار از نظر حداقل تعداد کمی از پرسنل، مشکی دیده می‌شود.

هرگز نکات منفی -حتی آن نکاتی که احتمال عملی شدنشان کم باشد- را نادیده نگیرید. درباره همه نکات منفی مخصوصا آنها که تاثیرشان مستقیما روی کارمندان است به صورت باز صحبت کنید. بهترین و بدترین چیزی که می‌تواند اتفاق بیفتد و چیزی که ممکن است عاید اعضای تیم شما بشود را کاملا به نمایش بگذارید.

وقتی که آزادانه درباره نکات منفی بالقوه، بحث می‌کنید کارمندان نه تنها احترام بیشتری برای شما قائل می‌شوند بلکه در اغلب موارد نهایت تلاششان را به کار خواهند بست تا مانع بروز آن نکات منفی شوند.

  1. اطلاعات دقیق هستند، اما افراد حق دارند.

برخی اوقات اطلاعات به دست آمده شما را به عنوان مدیر یک کسب وکار به سمت نتایج غیرقابل اجتناب هدایت می‌کند،ولی با این وجود شما بازهم باید یک تصمیم متفاوت اتخاذ کنید. یک بار برای ۳۰ نفر از پرسنل شرکت چرخش شغلی ایجاد کردم و شیفت کاری آنها را جابه‌جا کردم چون بر اساس دانسته‌هایم در نتیجه این فرآیند به صورت خودکار ۱۰ درصد به بهره وری کار اضافه می‌شد. من با وجود آن که می‌دانستم کارمندان با این جابه‌جایی جدید موافق نیستند، در موضع خود باقی ماندم، زیرا بر اساس آموخته‌هایم معتقد بودم مدیران بزرگ در تصمیماتشان استوار هستند و تا رسیدن به نتیجه بر اهداف خود پایبندند. نتیجه این کار نشان داد که من کاملا اشتباه می‌کردم. مطمئنا جابه‌جایی کارکنان به نحوی که من انجام داده بودم روی کاغذ کارآیی داشت. یک تصمیم باید براساس مسائلی فراتر از تحلیل، منطق و استدلال اتخاذ شود. هیچ تصمیمی هرگز نباید در خلأ اخذ شود چون در آخر، آن تصمیم باید توسط افراد اجرا شود.

مدیریت باید بر مبنای اطلاعات هدایت شود، اما مدیران بزرگ اغلب بر تفکرات شخصی عمل می‌کنند و این عملکرد حتی آشفته نیز به نظر می‌رسد. اگر کارمندان شما موافق شما نیستند از آنها بپرسید چرا، اما این پرسیدن نباید به این دلیل باشد که بتوانید از موضع خودتان دفاع کنید. برای آموختن بپرسید.

شما چیزهایی را می‌دانید که کارمندانتان از آنها بی اطلاع هستند و آنها نیز چیزهایی را می‌دانند که تا وقتی شما حرف‌های آنها را نشنوید نخواهید دانست.

ترجمه: مهدی سریرچی

با خدمات آموزشی و مشاوره ای ما بیشتر آشنا شوید:

دوره تخصصی ۲ هفته ای مهارت های کسب و کار در کشور انگلیس SLS Specialist Language Services

دوره عالی مدیریت کسب و کار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مدیریت کسب و کار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره ای در دو بخش مشاوره فردی و کسب و کار

Telegram-Android-icon

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۰:۵۴
سلیم خلیلی

چرا نباید شغلتان را دائم تغییر دهید؟

دوشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۲۱ ق.ظ

چرا نباید شغلتان را دائم تغییر دهید؟

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

منبع: Forbes

یکی از همکارانم اخیرا مقاله‌ای را در مورد این که تغییر مداوم شغل این روزها عمومیت یافته، منتشر کرده بود. وی در این مقاله اشاره کرده بود کارفرمایان معتقدند اگر فردی بیش از ۱۰ سال در یک شرکت بماند، دچار رکود می‌شود و این پرسش برای آنها پیش می‌آید که آیا این افراد به اندازه کافی بلند پرواز نیستند تا دنبال فرصت‌های دیگر باشند؟

اگرچه اظهارات همکارم مستندات آماری داشته، اما من با نظر او مخالفم. داده‌های اداره آمار کار آمریکا که به تازگی منتشر شده، نشان می‌دهد تا ژانویه ۲۰۱۲ میانگین زمانی که کارمندان حق‌الزحمه‌ای یا ثابت در یک شرکت کار کرده‌اند تنها ۶/۴ سال بوده که آمار حیرت انگیزی است.

 سلیم خلیلی مدرس و مشاور حوزه کسب و کار و برگزار کننده دوره های MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همکاری دانشگاه های داخلی و خارجی، این مطلب را برای شما انتخاب کرده است 

 

از سوی دیگر، سایت Monster.com تغییر مداوم شغل را یک معضل دانسته و دلایل وقوع و البته راهکارهایی را برای مقابله با آن ارائه داده است:

  • شغل شما خیلی سخت است. متنفر بودن از هر چالشی، خصوصیتی نیست که بسیاری از کارفرمایان از آن راضی باشند. اگر شغل شما خیلی سخت است، هر کاری که لازم است انجام دهید تا آن را سر و سامان دهید. درخواست برنامه‌های آموزشی بیشتری کنید یا در کلاس‌هایی شرکت کنید که مهارت هایتان را افزایش می‌دهد. موقعیتتان را پایین نیاورید و یا از تلاش کردن کنار نکشید.
  • خسته شده‌اید. در حالی که ملالت (و عدم وجود یک چالش) می‌تواند مانعی جدی برای توسعه حرفه‌ای شما باشد، اما بهانه‌ای نیست که آن شغل را رها کنید. حداقل تا زمانی که گزینه‌های دیگری را در شرکتتان امتحان نکرده‌اید، از این کار اجتناب کنید. اگر فقط اراده کنید، کارهای زیادی هست که می‌توانید انجام دهید.
  • نمی‌توانید با افراد ارتباط برقرار کنید. این مساله تا حدی به فرهنگ سازمانی بستگی دارد؛ اما اگر فردی هستید که مرتب شغلتان را به دلیل اینکه نتوانسته‌اید با همکاران یا رییستان ارتباط خوب برقرار کنید، عوض کرده‌اید، بهتر است کمی رفتارهای خودتان را مورد بررسی قرار دهید. به این فکر کنید که تنها مخرج‌مشترک این معادله، خودتان هستید. بنابراین، به جای اینکه هر وقت کدورتی پیش آمد، شغلتان را عوض کنید، به این فکر کنید که چه کاری انجام داده‌اید تا به این اختلاف دامن زده باشید.
  • فقط برای پول شغلتان را عوض می‌کنید. تغییر مداوم شغل، فقط به هدف کسب درآمد بیشتر اشتباه بزرگی است. اگر افزایش حقوق تنها انگیزه تغییر شغلی است، در بلند مدت به احساس نارضایتی می‌رسید.

به عنوان فردی که کسب و کاری را مالکیت می‌کند، انگیزه زیادی دارم که کارمندان با استعداد را نگه دارم. اما به عنوان یک کارمند، معتقدم افراد اگر به جای این که مرتب تغییر شغل بدهند، در یک شغل ثابت بمانند، می‌توانند چه از نظر مالی و چه مهارتی پیشرفت بهتری داشته باشند.‌ایده کلی و فلسفه «کار بی عیب و نقص» می‌تواند چشم شما را بر روی فرصت‌های بزرگ تر برای بزرگ تر کردن موقعیتی که دارید، ببندد. بنابراین با احترام به فرضیات قبلی که همکاران ارائه کرده‌اند، فهرست تازه‌ای را تحت عنوان ۱۰ دلیل مناسب برای باقی ماندن در یک شرکت به مدت ۱۰ سال یا بیشتر معرفی می‌کنم:

۱) ارشد بودن. اگر مدت زمان زیادی در یک شرکت بمانید، به تدریج ارتقای شغلی می‌یابید و به موقعیت ارشدی در آن شرکت می‌رسید. اما اگر مرتب به شرکت‌های جدید بروید، مجبورید برای به دست آوردن یک نقش قوی تر و مهم تر برای خودتان، بجنگید.

۲) فرصت‌های مدیریتی. همراه با ارتقای شغلی، فرصت مدیریت کردن بر دیگر افراد و آموزش دادن به کارمندان جدید برای شما فراهم می‌شود. موفقیت شما توانایی هایتان را افزایش می‌دهد – یعنی حس وظیفه‌شناسی و پیروی را در اعضای تیم زیر دست شما به وجود می‌آورد – و شما را به مدیری تبدیل می‌کند که به طور طبیعی از سوی تیم حمایت می‌شوید. اما اگر به شرکت تازه‌ای بروید و ناگهان حکم ارتقای شغلی به شما بدهند، دایم باید از توانایی هایتان برای حفظ آن موقعیت دفاع کنید.

۳) ثبات کاری. اگر همیشه نگران این هستید که سال آینده کجا کار می‌کنید، طرح ریزی برنامه‌های بلند مدت کار سختی خواهد بود. کمی ثبات در شغل و محیط کاری به شما کمک می‌کند با استرس‌هایی که بقیه عمرتان هم به طور حتم اتفاق می‌افتند، به طور موثرتری روبه‌رو شوید و آنها را برطرف کنید.

۴) پایین آمدن هزینه مسکن و برخورداری از بیمه بازنشستگی ثابت. کسانی که مرتب شغل خود را تغییر می‌دهند، هزینه‌های زیادی را برای تغییر مسکن و بیمه بازنشستگی می‌پردازند. هر تغییر شغلی که نیاز به تغییر محل زندگی شما داشته باشد، هزینه‌های انجام معامله را نیز به همراه دارد. نظم پرداخت بیمه‌های بازنشستگی نیز به واسطه تغییر مداوم شغل دچار اختلال می‌شود و در آن وقفه‌هایی به وجود می‌آید؛ بنابراین با اینکه کارمندان فکر می‌کنند اگر به شرکت جدیدی بروند از مزایا و افزایش حقوق برخوردار خواهند شد، اما در بلند مدت، کارمندانی که کار ثابت داشته‌اند و حق بیمه بازنشستگی خود را به طور دائم پرداخت کرده‌اند، شرایط بهتری خواهند داشت.

۵) مزایای بیشتر. بسیاری از شرکت‌ها برای کارمندان قدیمی خود مزایای ویژه در نظر می‌گیرند و به طور مثال، ساعات استفاده از مرخصی را برای آنان افزایش می‌دهند. در این صورت می‌توانید وقت بیشتری را کنار خانواده صرف کنید و اهداف سبک زندگی خود را با داشتن زمان بیشتر تحقق بخشید.

۶) اصلاح خود. اگر دیگران فرصت داشته باشند در طول زمان بیشتری شما را بشناسند، می‌توانید از مشورت‌ها و نصیحت‌های آنان بهره ببرید و آنها می‌توانند نقاط کوری را به شما نشان دهند که هیچ گاه خودتان به آن توجه نمی کردید. به علاوه اگر در جای ثابتی کار کنید، می‌توانید ضعف‌های خودتان را بفهمید و آنها را برطرف کنید و مسائلی را که آزارتان می‌دهد، مورد بررسی قرار دهید. اما اگر تغییر شغل بدهید، به ضعف‌های خودتان پی نمی برید، بلکه همیشه از همکاران و رییس سابقتان اظهار نارضایتی می‌کنید.

۷) قابلیت اعتماد و اطمینان. اگر توانایی این را داشته باشید که برای ۱۰ سال در یک شغل ثابت بمانید، نشان دهنده این است که می‌توانید از پس کارهای زیادی به درستی برآیید. افراد برای این قابلیت‌هایی که دارید، احترام قائل خواهند شد و به شما اطمینان می‌کنند.

۸) انعطاف‌پذیری. بیشتر افرادی که به مدت یک دهه یا بیشتر در یک شرکت می‌مانند، از طریق نقش‌های مختلف و چالش انگیزی که بر عهده می‌گیرند، پیشرفت می‌کنند. آنها وظایف گوناگونی را در شرکت امتحان می‌کنند تا حوزه تمایلات کاری خود را مشخص کنند. فرق بین تغییر مکان در داخل یک شرکت با تغییر مکان بین شرکت‌های مختلف این است که اگر در یک شرکت بمانید و پیشرفت کنید، موقعیت و مزایای خود را حفظ می‌کنید و در عین حال آزاد هستید تا تجربه‌های جدید را هم امتحان کنید.

۹) پشتکار و استقامت. بعد از مشاهده بی عدالتی‌ها یا چالش‌های جدی در یک شرکت، آسان ترین کار این است که از آن شرکت بیرون بیایید، اما اگر استقامت به خرج دهید، راه حل‌های درست برای حل مشکلات پیدا کنید، آسیب‌ها را اصلاح کنید و نقش فعالی در تغییر یک شرایط نامناسب داشته باشید، شخصیت پرقدرت تری از خودتان به نمایش گذاشته‌اید. (البته اگر واقعا محیط کاری مسموم و غیرقابل تحمل دارید، بهتر است هر چه زودتر آن را ترک کنید).

۱۰) دخالت در آینده شرکت. می‌توانید بر هدایت شرکتتان در طول سال‌ها تاثیر مثبتی بگذارید. وقتی در همه شرایط خوب و بد در کنار شرکت بوده‌اید، این کار از موضع تجربه و دانش شما در طول چند سال صورت خواهد گرفت.

این مساله در مورد شرکت ما صدق می‌کند و به خصوص در مورد فرصتی که اکنون با آن روبه‌رو هستیم، درست است. تیم ما نقش بسیار مستقیمی در خرید مجدد سهام شرکت از سرمایه‌گذار قبلی داشته است؛ بنابراین فرآیندی پیش رو داریم که طی آن قصد داریم به بسیاری از کارمندانمان سهام واگذار کنیم. در این صورت، هم کارمندان و هم مدیریت با هم در مالکیت شرکت سهیم هستند. به علاوه، کارمندان ما این حق را به دست می‌آورند که در رشد آینده شرکت مشارکت داشته باشند و در پیشبرد اهداف تولیدی و تکنولوژی محور فعلی و آینده شرکت کمک کنند. طرح‌های اعطای پاداش ما که همه افراد شرکت در هر سطحی را شامل می‌شود، بر اساس مبنای حق الزحمه‌ای است. این برنامه برای آنها حیاتی است و نقش مهمی نیز در موفقیت ما داشته، به طوری که رشد سالانه شرکت از سال ۲۰۰۷ به طور مداوم نزدیک به ۶۰ درصد بوده است. این کار باعث می‌شود هر کس در شرکت به فکر روش‌هایی برای درآمدزایی باشد و نیازمند این است که همه ما صرفه‌جویی را رعایت کنیم. در اصل، کارمندان قادرند خودشان مثل کارآفرینانی باشند که در هر سطحی از شرکت دخالت دارند، بدون اینکه با ریسک یا زیان راه اندازی کسب‌وکار تازه‌ای برای خودشان مواجه باشند.

مترجم: مریم رضایی

با خدمات آموزشی و مشاوره ای ما بیشتر آشنا شوید:

دوره تخصصی ۲ هفته ای مهارت های کسب و کار در کشور انگلیس SLS Specialist Language Services

دوره عالی مدیریت کسب و کار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مدیریت کسب و کار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره ای در دو بخش مشاوره فردی و کسب و کار

Telegram-Android-icon

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۱:۲۱
سلیم خلیلی

چه زمانی باید کسب‌وکارتان را تعطیل کنید

يكشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۱۸ ق.ظ

چه زمانی باید کسب‌وکارتان را تعطیل کنید

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

منبع: Open Forum

در کسب‌وکارهای کوچک این گونه نیست که برندگان هیچ گاه میدان را خالی نکنند. اتفاقا برنده کسی است که بهترین زمان برای ترک کسب‌وکار خود و چگونگی آن را می‌داند. همیشه ایجاد تغییر از شرایط موجود سخت‌تر است. بیشتر صاحبان کسب‌وکار سماجت بیش از حد به خرج می‌دهند و چه زمانی که کسب‌وکارشان به شدت موفق است یا زمانی که دیگر سودآوری ندارد، در اتخاذ تصمیم درست و نهایی تاخیر می‌کنند.

وقتی کسب‌وکاری در حال نابودی است، صاحبان آن همیشه منتظر یک چشم‌انداز مثبت، یک مشتری بزرگ یا کارمندی جدید هستند که کار متفاوتی انجام دهد و در نهایت کسب‌وکار آنها را از آشفتگی مالی نجات دهد. آنها معتقدند: می‌توانند راهشان را از هر بحران مالی که پیش رویشان قرار می‌گیرد، باز کنند.

 سلیم خلیلی مدرس و مشاور حوزه کسب و کار و برگزار کننده دوره های MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همکاری دانشگاه های داخلی و خارجی، این مطلب را برای شما انتخاب کرده است 

 

اما به ندرت چنین اتفاقی می‌افتد. بیشتر اوقات، آنها زمان زیادی صرف می‌کنند تا همان مسیر قبلی را طی کنند، همان کارها را انجام دهند و امیدوار باشند به نتیجه متفاوتی برسند. بیشتر مواقع، سقوط یک کسب‌وکار به تدریج صورت می‌گیرد و در دست صاحب آن، سرمایه بسیار اندکی برای ادامه کار باقی می‌ماند. در نهایت، انبوه بدهی‌ها، کسب‌وکار را سرنگون می‌کند. درست است که در روحیه کارآفرینی امید داشتن عنصر مهمی است، اما امید به تنهایی نمی‌تواند یک استراتژی فروش یا بازاریابی را شکل دهد.

اگر عملکرد کسب‌وکاری ضعیف باشد، زمان تعطیل کردن آن فرا رسیده است. شاخص کلیدی سنجش این موضوع میزان و سطح بدهی‌ها است. گزارش گردش نقدی خود را به دقت بررسی کنید تا ببینید آیا در طول یک ماه کسب‌وکار شما بیشتر در بدهی فرو می‌رود یا نه. اگر شرکت شما به طور دائم از هر منبع موجود پول قرض می‌گیرد تا ضررهای شرکت را تامین کند، بهتر است همین جا کار را متوقف کنید.

در بیشتر بنگاه‌های اقتصادی، وقتی میزان بدهی‌های جاری ۲۰۰ درصد بیشتر از دارایی‌های جاری می‌شود، احیای آن بنگاه و خارج شدن از بحران، کار بسیار سختی خواهد بود. در نهایت، اگر کسب‌وکارتان باعث می‌شود شبانه روز به ریسک مالی فکر کنید، بهتر است ثابت نمانید و همه چیز را از ابتدا آغاز کنید.

اگر کسب‌وکارتان هنوز سودآور و در حال رشد است، شاید باز هم لازم باشد آن را بفروشید. نشانه دریافتن این موضوع، سنجش اشتیاق صاحبان آن کسب‌وکار است. آیا هنوز این اشتیاق شعله ور است؟ اگر اشتیاق آنها از بین رفته باشد و دیگر دوست نداشته باشند شرکت را اداره کنند، باید آن را بفروشند. مرحله دوم برای دانستن این موضوع این است که بپرسند «صاحبان کسب‌وکار بعد از فروش آن، قصد دارند چه کاری انجام دهند؟» پاسخ این سوال آمادگی آنها را برای رها کردن کسب‌وکار فعلی

مشخص می‌کند.

پس اگر برای فروش کسب‌وکارتان تصمیم قطعی گرفته اید، به منظور به حداکثر رساندن ارزش فروش آن، ۵ نکته را که خریداران در هر کسب‌وکاری به آن توجه می‌کنند، مد نظر قرار دهید:

۱) روند رو به بالای سوددهی و فروش. خریداران دوست دارند کسب‌وکاری را بخرند که روند درآمدی آن حداقل به مدت ۳ سال رو به بالا و در جهت درست بوده باشد.

۲) حاشیه سود زیاد. حاشیه سود شرکت‌ها در طول زمان و با ورود رقبا به بازار به تدریج کم می‌شود؛ بنابراین وقتی حاشیه سود هنوز پربار است و شروع به تنزل نکرده، بنگاه اقتصادی خود را بفروشید.

۳) مشتری ثابت. آیا کسب‌وکار شما در بلند مدت مشتریان ثابتی داشته که با اطمینان از کالا یا خدمات شما استفاده کرده باشند؟ آیا ۸۰ درصد کسب‌وکار حداقل بین ۱۰ مشتری تقسیم شده است؟ همه این موارد خریدارانی را که می‌توانند پول خوبی برای خرید کسب‌وکار شما بپردازند، جذب می‌کند.

۴) اظهارنامه‌های مالیاتی بی عیب و نقص. اگر این اظهارنامه‌ها دقیق نباشند، صاحبان کسب‌وکار باید قبل از فروش، به آن سر و سامان بدهند.

۵) جلوگیری از غافلگیری خریدار. خریداران در فرآیند ارزیابی دقیق فعالیت‌های شرکت، از مواجه شدن با مسائل غافلگیر کننده متنفرند. مثلا حذف گزارشی در حسابداری شرکت.

وقتی یک کارآفرین موفق کسب‌وکار سودآوری دارد، مواقع زیادی به وجود می‌آید که قصد دارد ریسک کند تا آن را وسعت بخشد. در اینجا طمع وارد کار می‌شود. این کارآفرینان چنین فرصت‌هایی را تنها شانس خود برای ثروتمند شدن می‌دانند؛ بنابراین از خودتان بپرسید آیا برای دو برابر کردن دارایی‌تان آمادگی کامل دارید؟ به هر حال برای هر تصمیمی که می‌گیرید، ضرب‌الاجلی تعیین کنید و نگذارید زمان به هدر برود.

مترجم: مریم رضایی

با خدمات آموزشی و مشاوره ای ما بیشتر آشنا شوید:

دوره تخصصی ۲ هفته ای مهارت های کسب و کار در کشور انگلیس SLS Specialist Language Services

دوره عالی مدیریت کسب و کار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مدیریت کسب و کار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره ای در دو بخش مشاوره فردی و کسب و کار

Telegram-Android-icon

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۴ ، ۱۱:۱۸
سلیم خلیلی

مهارت‌های لازم برای بهبود مذاکرات در کسب و کار

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

نویسنده: ترزدی برام

مذاکره در کسب‌وکار

مذاکره یک فن خاص در کسب و کار نیست. هر کسی نمی‌تواند با آن احساس راحتی داشته باشد. دلایل زیادی در این زمینه وجود دارند: چه بسا ترسناک و نگران‌کننده باشد اگر بخواهیم چیزی را به ارباب رجوع یا فروشنده بگوییم که او هیچ تمایلی به شنیدن آن حرف ندارد. شاید مساله‌ای فرهنگی در این مورد وجود دارد، زیرا برخی از فرهنگ‌ها ما را به مذاکره ترغیب می‌کنند، اما برخی دیگر از فرهنگ‌ها به فرآیند مذاکره همچون بحث و جدل نگاه می‌کنند و از آن طفره می‌روند.

ولی برای اینکه کسب و کار موفقی را پیش ببریم، باید بتوانیم، مذاکرات آسان و مناسبی داشته باشیم. این نکته در هر دو موقعیت غیررسمی و رسمی حیاتی است.

 سلیم خلیلی مدرس و مشاور حوزه کسب و کار و برگزار کننده دوره های MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همکاری دانشگاه های داخلی و خارجی، این مطلب را برای شما انتخاب کرده است 

 

مدیران هرروزه با موقعیت‌های مختلفی برای مذاکره مواجهه می‌شوند: خواه فروش یک محصول به مشتری جدید (مذاکره رسمی)، خواه استخدام یک کارمند جدید (مذاکره غیررسمی). اگر شما از مهارت‌های لازم برای مذاکره بهره نبرید و یک مذاکره‌کننده راحت و آسوده نباشید، آنگاه هر کدام از موقعیت‌های مزبور می‌توانند برای شما استرس‌آفرین باشند. در این صورت، شما به هر مذاکره‌ای که به نفع شما نخواهد بود، خیلی زود خاتمه می‌دهید. اما این اتفاق به هیچ رو شایسته شما و شرکت‌تان نیست.

آشنایی با قواعد مذاکره

یکی از ساده‌ترین راه‌ها برای اینکه راحتی بیشتری با فرآیند مذاکره داشته باشید، تمرین مداوم است. هرچه بیشتر مذاکره کنید، هر چه بیشتر در مذاکرات مختلف حضور به هم برسانید، بیشتر می‌توانید استرس را از خودتان دور کنید و با فشار کمتری به توافق اقتصادی با طرف مذاکره دست یابید، اما همواره نمی‌توان یک مذاکره‌ جدی و رسمی را به عنوان موقعیتی برای تمرین مذاکره در نظر گرفت. راه‌های زیادی برای افزایش راحتی شما با مذاکرات پیش‌رویتان وجود دارند؛ به طوری که گاه حتی نیازی به گفت‌وگو درباره ضوابط مذاکره نیست.

سعیده براون، بنیان‌گذار و مالک ISB پیشنهادهایی پژوهشی در همین زمینه دارد تا بتوانیم در مذاکرات تجاری احساس راحتی و آرامش بیشتری داشته باشیم، او می‌گوید: «یک نکته یا پیشنهاد ساده برای آنکه بتوانیم به نحو ساده‌تری دست به مذاکره اقتصادی و تجاری بزنیم پژوهش در مورد طرف مقابل شما در مذاکرات است. اهمیت بسیار زیادی دارد که پیش از مذاکره آگاهی کاملی از خواسته‌های آنها و خواسته‌های خودتان داشته باشید.»

حال کسی را در نظر بگیرید که در یک مذاکره‌ رسمی حضور دارد. یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های او توانایی درک طرف مقابل است. او باید در زمان مناسب به خوبی تشخیص دهد که طرف مقابل‌اش چه زمانی به او پیشنهادی معقول ارائه می‌دهد. شاید شما هدفی آرمانی در ذهن‌تان داشته باشید، اما نکته‌ مهم نه هدف آرمانی شما، بلکه شناخت بهترین معامله بین شرکت شما و شرکت مقابل‌تان است. در واقع، شما باید بتوانید تشخیص دهید که در چه برهه‌ای یک توازن منطقی و معقول بین طرفین مذاکرات برقرار می‌شود.

این نکته‌ها چندان با پول و سرمایه سر و کار ندارند، بلکه موضوعاتی رفتاری، روانی، و اخلاقی هستند: توجه به نیازهای ارباب رجوع به سود متقابل و توازن منطقی بین طرفین منجر می‌شود.

به‌علاوه، اهمیت بسیار زیادی دارد که بدانیم با چه کسانی حرف می‌زنیم، چگونه حرف می‌زنیم، چه برنامه‌ای داریم، و روش انجام مذاکرات‌مان چه مسیری را طی می‌کند. هرگز یادتان نرود که نباید هیچ مذاکره‌ای را به یک نشست تبلیغاتی تقلیل دهید. اما متأسفانه برخی اشخاص از فنونی استفاده می‌کنند که سبب می‌شود بحث بر سر ضوابط مذاکره به جدل و مناقشه بیشتر شباهت داشته باشد. پس باید برای کنترل این بحث‌های دشوار و گهگاه ناخوشایند از آمادگی احساسی لازم برخوردار باشید. برای اینکه در چنین موقعیت‌های خطیری با آرامش و راحتی عمل کنید، همواره باید به ذهن بسپارید که این مذاکرات نه مساله‌ای شخصی یا فردی، بلکه مساله‌ای بر سر کسب‌وکار و آینده شرکت شما است.

اگر به نکاتی که تاکنون اشاره کردیم پایبند باشید، آنگاه گامی به سوی گسترش آرامش و راحتی‌تان در مذاکره برداشته‌اید. حتی وقتی مذاکرات بسیار مهمی را از سر می‌گذرانید و در پایان به موفقیت‌های چشمگیری دست می‌یابید، باز هم هیچ مساله شخصی در کار نیست. به گفته براون «گرچه همگان با داد و ستد آشنا هستند، اما نکته مهم این است که خودتان را با قواعد داد و ستد آشنا کنید.»

پس مساله حتی بر سر گرایش‌ها و تمایلات ما و دیگران نیز هست. خانم براون به نحوی منفی اعتقاد دارد که «طرفین یک مذاکره در هر مذاکره‌ای تلاش می‌کنند تا بار خودشان را به بهترین شکل ببندند»، در حالی که شیل هوروویتز، مولف مقالات و کتاب‌هایی در زمینه کسب‌وکار، تفسیری مثبت از همین مساله دارد: «بهترین توصیه‌ای که می‌توانم داشته باشم به این قرار است: هر مذاکره باید یک پیروزی دوطرفه برای طرفین مذاکرات باشد. پیشنهاد می‌کنم که به چنین رویکردی نزدیک شوید».

بهبود مهارت‌های لازم برای مذاکره

وقتی حس کردید که به طور کلی نگرانی زیادی بابت حضور در یک مذاکره‌ رسمی ندارید و استرس چندانی به شما وارد نمی‌شود و حتی می‌توانید آرامش و راحتی خودتان را حفظ کنید، آنگاه شما آماده هستید تا مهارت‌های اولیه‌تان را بهبود بخشید. فنون مشخص زیادی وجود دارند تا بتوانید با استفاده از آنها در موقعیت‌های مختلف دست به عمل بزنید: مثلا، توانایی فهم این نکته که طرف مقابل شما در مذاکرات در لحظه‌ای خاص آماده عقد قرارداد است و بابت معامله پیش رو هیچ مشکلی نمی‌بیند. اما همواره به خاطر بسپارید که، پیش از همه، شما باید بتوانید مهارت‌های کنونی‌تان را تا جایی گسترش دهید که واقعا هیچ مشکل روحی در انجام مذاکره نداشته باشید. شما باید احساس کنید که برای هر مذاکره به چه چیزهایی نیاز دارید و چه کارهایی را باید انجام بدهید یا حتی از انجام چه کارهایی خودداری به عمل آورید.

یکی از همین نکات مهم را می‌توان تعیین امتیازهای انحصاری و ویژه‌ای دانست که قصد دارید از طرف مقابل‌تان، یا حتی از شرکت‌تان، کسب کنید یا به طرف مقابل‌تان بدهید.

فکر کنید که دنبال چه هستید و چگونه می‌خواهید (می‌توانید) ملزومات یک مذاکره رسمی را برای خود، شرکت‌تان و طرف مقابل‌تان برآورده سازید. به عنوان نمونه، آقای هوروویتز این‌طور پیشنهاد می‌دهد: «امتیازهای انحصاری شما چه هستند؟ باید نسبت به آنها اشتیاق به خرج دهید. برای اینکه ارزش واقعی خودتان را حفظ کنید یا آن را افزایش دهید، نباید نسبت به مقدار این امتیازها حساسیت به خرج دهید، اما باید در پی‌اش باشید. من در اغلب موارد از همین رویکرد بهره می‌برم. مثلا هشتمین کتاب من به نام ریشه‌های واقعی بازاریابی برای مؤلفان و ناشران تا چند هفته دیگر در نیویورک منتشر می‌شود. من به این کتاب علاقه زیادی دارم و برایش ارزش زیادی قائل هستم. من از ناشر خواستم که بیست درصد از قرارداد اولیه و هزینه فروش کتابم را به صورت پیش‌پرداخت به من تحویل دهد. من همچنان به این خواسته‌ام پایبند هستم؛ چراکه بدون این خواسته حتی نوشتن کتاب مذکور نیز محال بود. در عوض، سعی کردم تا امتیازهای انحصاری خودم (همچون پرداخت هزینه لازم برای افزودن نمایه به کتاب، نوشتن قطعه‌ای به قلم خودم در پشت جلد، و…) را از ناشر و بازار به دست آورم.»

مشاهده می‌کنید که مساله جناب هوروویتز بر سر فهرستی از نکات مورد نظر درباره قرارداد است. او حتی به خوبی می‌داند از ناشر، بازار و خودش می‌خواهد. او می‌داند که چه باید بکند تا چیزی را که می‌خواهد به دست آورد و به اهداف خود نائل شود. شما حتی می‌توانید با استفاده از گامی ساده، همچون یادداشت برداشتن از فهرست نیازها و نکاتی که شما به دنبالش هستید، کمک شایان توجهی به فعالیت‌هایتان برسانید، و مذاکرات‌تان را هر چه بیشتر تقویت کنید. بنابراین، عملا می‌توانید با شناسایی آن مواردی که اهمیت چندانی نزد شما ندارند، مهارت‌های خودتان را افزایش و گسترش دهید.

شما همیشه مایل هستید تا در هر مذاکره‌ای با بهترین امکان عقد قرارداد روبه رو شوید. با این وجود، مذاکره هنر مصالحه است: به ندرت بتوانید به بهترین و کامل‌ترین معامله ممکن دست یابید. هیچ داد و ستدی هرگز نمی‌تواند تمام و کمال باشد. در عوض، شما باید امتیازهای انحصاری طرف مقابل‌تان را نیز لحاظ کنید؛ زیرا نیاز دارید تا گهگاه امتیاز ویژه‌ای را به مشتری،

ارباب رجوع، یا طرف مذاکره‌تان تخصیص دهید تا او را متقاعد سازید که فاکتورهای مهم مد نظر شما و شرکت‌تان را برآورده کند. پس باید آگاهانه فکر کنید و ببینید که واقعا چه چیز برای شما و طرف مقابل‌تان بیشترین اهمیت را دارد. برای مثال، مذاکره‌ای را مد نظر قرار دهید که برایش ضرب‌الاجل تعیین شده است. اگر در چنین مذاکره‌ای قصد داشته باشد تا صرفا به منفعت خودتان فکر کنید، همواره شکست خواهید خورد. حتی اگر ضوابط مالی عقدشده در قراردادتان را افزایش دهید، باز هم دلیلی وجود ندارد که به پیروزی بزرگی دست یابید.

به محض اینکه بتوانید اولویت‌های لازم برای تحقق نیازهایتان را در یک مذاکره رسمی شناسایی کنید و در نتیجه، به آرامش و راحتی مطلوبی در مذاکرات نائل شوید، بهتر خواهید توانست تا معاملات مختلف را کنترل و مدیریت کنید. در این صورت، در فرآیند مذاکره نیز آرامش‌تان را حفظ خواهید کرد و با هر مذاکره توانایی‌هایتان را افزایش خواهید داد. کافی است آگاه باشید که شما از عهده یک رابطه تجاری متقابل برمی‌آیید و می‌توانید در برخی موارد امتیازهایی انحصاری دریافت یا تقدیم کنید. این نکات به شما یاری می‌رسانند تا مذاکرات را راحت‌تر پیش ببرید.

مترجم: سیمین راد

با خدمات آموزشی و مشاوره ای ما بیشتر آشنا شوید:

دوره تخصصی ۲ هفته ای مهارت های کسب و کار در کشور انگلیس SLS Specialist Language Services

دوره عالی مدیریت کسب و کار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مدیریت کسب و کار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره ای در دو بخش مشاوره فردی و کسب و کار

Telegram-Android-icon

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۴ ، ۱۱:۱۶
سلیم خلیلی

پنج اشتباه رایج در بازاریابی

جمعه, ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۱۴ ق.ظ

پنج اشتباه رایج در بازاریابی

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

منبع: Inc

بازاریابی موثر به این معنی است که گامی به عقب بردارید، یعنی برنامه‌های خود را قبل از اجرا تنظیم و بازبینی کنید و پس از اطمینان آنها را عملی کنید.

طی دهه اخیر ده‌ها برنامه بازاریابی و صدها پیام فروش را بررسی کرده ام و شاهد تلاش هزاران شرکت برای جای دادن خودشان در رقابتی‌ترین بازارها در جهان بوده‌ام.

 سلیم خلیلی مدرس و مشاور حوزه کسب و کار و برگزار کننده دوره های MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همکاری دانشگاه های داخلی و خارجی، این مطلب را برای شما انتخاب کرده است 

 

اصلی ترین دستاورد من از این مشاهدات حجم عظیمی از بازاریابی‌های پر اشتباه بوده است. نمی‌گویم نوع اشتباه «ناشایست» بلکه درباره نوع اشتباه در «فضای بسته».

  1. نداشتن تعریف ازمشتری مطلوب

بسیاری از بازاریابان نگرش محصول محور به دنیا دارند. آنها محصولاتشان را از همه جهات می‌شناسند؛ اما درباره اینکه چه کسی و برای چه به آن محصول نیاز دارد یا خواهان آن محصول است، فقط یک ایده مبهم دارند.

بدتر اینکه بازاریاب‌ها فکر می‌کنند این نکته که محصولاتشان «ویژه» است اهمیت زیادی دارد و دلیل واضحی می‌شود که دیگران آن را خریداری کنند.

  1. وقت نداشتن برای شنیدن حرف مشتریان

حتی وقتی که بازاریابان مشتری مطلوب‌شان را بشناسند، معمولا زمان کمی را صرف شنیدن حرف‌های آنها می‌کنند. آنها «تحقیق بازار» انجام می‌دهند و اعداد را روی نمودار به نمایش در می‌آورند؛ اما وقتی که قرار باشد بنشینند و بشنوند (شنیدن واقعی) خیلی ساده از آن صرف‌نظر می‌کنند. تعجبی ندارد که نتیجه پیام‌های بازاریابی هیچ مفهومی برای افرادی که قرار است کالایی را خریداری کنند

ندارند.

  1. نداشتن ایده صحیح درباره نیازهای واقعی مشتری

حتی وقتی که بازاریابان حرف مشتریان مطلوب را می‌شنوند این کار را اشتباه انجام می‌دهند. آنها تلاش می‌کنند راهی پیدا کنند که محصولی که برایش بازاریابی می‌کنند بتواند نیازهای مشتری شان را برآورده کند.

به‌رغم اینکه این عمل ظاهرا هوشمندانه به نظر می‌رسد، در واقع نابخردانه است. در فروش‌های تجاری- تجاری

(که اغلب فروش‌های کلان اینگونه هستند) چیزی که اهمیت دارد برطرف کردن نیازهای دو بنگاه نیست بلکه نیاز مشتریانِ آن بنگاه مهم است. این نیاز باعث بقای کسب و کار مشتری شما می‌شود. محصول شما وقتی ارزشمند است که برای مشتری نهایی آن ارزشمند باشد.

  1. عدم توانایی در تنظیم یک «پیشنهاد ارزشمند» معنی دار

حتی وقتی که بازاریابان نیاز مشتریانِ بنگاه را درک کنند، اغلب در ارائه پیشنهادی که هم برای مشتری اولیه و هم مشتریان نهایی ارزشمند باشد مشکل دارند. انجام چنین کاری مستلزم داشتن درک بالایی از جریان سیال جاری در کل زنجیره تامین دنیای کسب‌وکار است. متاسفانه این مفهوم تنها در بینش معدود بازاریاب‌های خبره و متبحر وجود دارد.

 

  1. ناتوانی در قدرت بیان و خلاصه کردن پیشنهاد در کمتراز ۲۵ کلمه حتی وقتی که بازاریابان یک پیشنهاد تجاری ارزشمند ارائه می‌کنند گرایش دارند تا «مجموعه‌ای مکتوب» را تحویل دهند که معمولا شامل جملات طولانی، مملو از پریشان گویی، کلمات ثقیل و اصطلاحات بی معنی است. نوشتن یک پیام موجز یک مهارت خاص است که تنها یک فرد مستعد می‌تواند به آن دست یابد. مشاهده پیام‌های بازرگانی ترسناکی که رد و بدل می‌شوند کمیاب بودن این مهارت را حتی در شرکت‌های بزرگ بیشتر اثبات می‌کند.

راه‌حل چیست؟

منطقی نیست که از بازاریاب‌هایتان که نهایت تلاششان را در یک شغل واقعا دشوار به کار می‌گیرند عصبانی باشید. راه‌حل درست این است که قدمی از محیط بازاریابی به عقب بردارید، تحقیقاتی بر پایه مشتریان بالقوه انجام دهید، زمان بیشتری را صرف شنیدن کنید تا کاملا درک کنید کار آنها چگونه انجام می‌شود.

آنگاه پس از آنکه واقعا درک کردید چه کاری باید انجام شود، ماموریت برنامه‌ریزی را به یک مشاور حرفه‌ای واگذار کنید و از شتابزدگی پرهیز کنید اجازه دهید فرآیند در یک گروه حرفه‌ای توسعه پیدا کند تا پیام نهایی تیری باشد که درست به سمت هدف

پرتاب می‌شود.

به یاد داشته باشید که هیچ راه میانبری وجود ندارد.

ترجمه مهدی سریرچی

با خدمات آموزشی و مشاوره ای ما بیشتر آشنا شوید:

دوره تخصصی ۲ هفته ای مهارت های کسب و کار در کشور انگلیس SLS Specialist Language Services

دوره عالی مدیریت کسب و کار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مدیریت کسب و کار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره ای در دو بخش مشاوره فردی و کسب و کار

Telegram-Android-icon

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۴ ، ۱۱:۱۴
سلیم خلیلی