دوره عالی مدیریت حرفه ای کسب و کار DBA

Get Ready to Transform Yourself for Success خودتان را برای تبدیل شدن به آدم موفق

دوره عالی مدیریت حرفه ای کسب و کار DBA

Get Ready to Transform Yourself for Success خودتان را برای تبدیل شدن به آدم موفق

چگونه مهارت‌های یادگیری خود را ارتقا دهیم؟

يكشنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۲۵ ق.ظ

چگونه مهارت‌های یادگیری خود را ارتقا دهیم؟

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

نوشته : Kevin Daum

منبع :Inc

بسیاری از مردم توجهی نسبت به نحوه یادگیری ندارند. عموم مردم تصور می‌کنند یادگیری آنها به شیوه طبیعی انجام می‌شود.

شما به صحبت‌های کسی در گفت‌وگو یا حین سخنرانی او گوش می‌دهید و به همین سادگی مطالبی که او می‌گوید را یاد می‌گیرید. اما واقعا این‌گونه نیست.

در حقیقت وقتی سنم آنقدر بالا رفت که دیگر شیوه‌های عادی یادگیری درباره‌ام کاربرد نداشت، دریافتم که هرچه ذهنم با حقایق، جداول و تجربیات بیشتری انباشته شود فضای کمتری برای جذب ایده‌ها و افکار جدید خواهم داشت. علاوه بر آن اکنون تجربیاتی دارم که به من کمک می‌کند تا خوب سخنان و پیشنهادهای دیگران را گوش دهم و از بین آنها بهترین‌ها را در ذهن خود پردازش کنم. خودم را یک فراگیر در طول زندگی می‌دانم با این وجود، برای اینکه بتوانم ذهنم را باز نگه دارم باید هنوز به سختی کار کنم. جهان تغییر کرده است و ایده‌های جدید هر روز فوران می‌کنند، توجه به آنها در زندگی تان، شما را متعهد و فعال نگه می‌دارد.

 سلیم خلیلی مدرس و مشاور حوزه کسب و کار و برگزار کننده دوره های MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همکاری دانشگاه های داخلی و خارجی، این مطلب را برای شما انتخاب کرده است 

در ادامه شیوه‌هایی که من برای باز نگه داشتن ذهن و اثرپذیری به کار گرفته ام آمده است. آنها برای شما هم کارآیی دارند. فرقی نمی‌کند که چند ساله باشید.

  1. گوش نکردن به صدای درونی

قطعا می‌دانید درباره چه چیزی صحبت می‌کنم. منظور همان صدای خفیفی است که هنگام شنیدن صحبت‌های دیگران، تفسیر آنها را انجام می‌دهد. این صدایی است که عقیده خود شما درباره اطلاعاتی که به شما ارائه می‌شود را بیان می‌کند. خیلی ساده است که به صدای درونی بیشتر از گوینده واقعی توجه کنید.

این صدا معمولا مانع گوش دادن با فکر باز و دریافت اطلاعات خوب می‌شود و اغلب قادر است قبل از اینکه کل صحبت را بشنوید ذهن شما را خاموش کند. تمرکز روی آنچه مغز شما می‌گوید را کمتر کنید و بیشتر روی صحبت‌های گوینده متمرکز شوید. به این ترتیب توجه شما بیشتر به موضوع مورد بحث معطوف است و از چیزهایی که می‌شنوید شگفت زده می‌شوید.

  1. بحث کردن با خود

اگر نتوانید صدای درونی را ساکت کنید، حداقل از آن به نفع خود بهره ببرید. هربار که صدایی از درون شنیدید که ناقض گفتار گوینده است، درنگ کنید و از منظر دیگری نگاه کنید. تمام دلایلی که ممکن است گوینده درست بگوید و ایده قبلی شما اشتباه باشد را برای ذهن خودتان بازگو کنید. در بهترین حالت ممکن است ذهن‌تان را برای دریافت اطلاعات ارائه شده باز کنید. اگر در انجام آن ناکام شوید، حداقل قدرت استدلالتان را تقویت کرده‌اید.

  1. کنجکاوانه عمل کنید.

برخی از افراد به طور طبیعی کنجکاو و برخی فاقد این خصلت هستند. فرقی نمی‌کند در کدام گروه قرار داشته باشید،شما می‌توانید از مزایای رفتار کردن مانند یک فرد کنجکاو بهره مند شوید.

دفعه بعد اگر در یک جلسه سخنرانی اطلاعاتی بیان شد، شنیدن خود را با یادداشت کردن سه تا پنج سوال مربوط به آن موضوع تکمیل کنید.

بعد از آن پاسخ‌ها را در گوگل جست‌وجو کنید. اگر در یک محاوره و گفت‌وگو هستید سوال‌هایتان را از فرد مقابلتان بپرسید. این راهی است که نشان می‌دهد به یادگیری تمایل بیشتری دارید. فکر کردن درباره سوالاتی که باید مطرح شود کمک می‌کند تا مفاهیم را در ذهن‌تان کدگذاری کنید. مادامی که نمی‌خواهید یک مقلد باشید، باید از اینگونه اعمال کنجکاوانه بهره ببرید.

  1. هسته واقعیت را پیدا کنید.

ایده‌ها و نظریه‌ها از هیچ پدید نمی‌آیند. حتی در مفاهیم انتزاعی که به نظر کاملا ذهنی و تخیلی می‌رسند نیز رگه‌هایی از واقعیت وجود دارد. حتی اگر خواهان پذیرش ایده‌ای نیستید حداقل باید تشخیص دهید اندک حقیقت آن از کجا آمده است.

مانند یک کارآگاه عمل کنید و دنیای بیرونی خودتان را بسازید. با این کار شما با کنکاش برای یافتن واقعیت‌های پشت سر ایده‌های گوینده، مهارت‌های استنتاجی خود را افزایش می‌دهید و احتمالا حتی قادر به بهبود مفهوم خواهید بود.

  1. بر پیام تمرکز کنید نه گوینده آن

اغلب مردم به خاطر کسی که مطلب را بیان می‌کند یادگیری را از دست می‌دهند. ممکن است یک سخنرانی خسته کننده باشد یا فردی از جناح مخالف باشد. توجه کنید پیام دهنده می‌تواند به یادگیری شما کمک کند. حتی دوستان می‌توانند فرآیند یادگیری را مختل کنند زیرا ممکن است در موضوع مورد گفت‌وگو بیش از اندازه به تجربیات مشترک و سابقه آشنایی رجوع شود.

مطالب را از شخص ارائه دهنده آن مجزا کنید. فکر کنید که مخاطب یا باورهایش را نمی‌شناسید به این ترتیب می‌توانید اطلاعات را به صورت واقعی بشنوید. درباره افراد خسته‌کننده به نتایج سخنرانی آنها تمرکز کنید، انگار که در حال انجام بازی هستید، به این ترتیب دریافت کاملی از مطالب سخنرانی بدست می‌آورید.

ترجمه : مهدی سریرچی

دوره تخصصی ۲ هفته ای مهارت های کسب و کار در کشور انگلیس SLS Specialist Language Services

دوره عالی مدیریت کسب و کار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مدیریت کسب و کار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره ای در دو بخش مشاوره فردی و کسب و کار

 

Telegram-Android-icon

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۲۵
سلیم خلیلی

آموزش «MBA»؛ چالش‌ها و فرصت‌ها

شنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۲۳ ق.ظ

آموزش «MBA»؛ چالش‌ها و فرصت‌ها

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

منبع:business week

همه می‌دانند کسب عالی ترین مرتبه در MBA شما را به ابزارهایی مجهز می‌کند تا به نخبگان تجارت بپیوندید، شرکت خود را پایه گذاری و اداره کنید یا جایی برای خود در هیات مدیره به دست آورید. اما آموزش چگونگی مدیریت پروژه‌های معمولی‌تر که در واقع یک سازمان را به حرکت وا می‌دارند و سرمایه‌ای را که موجب ادامه فعالیت آن می‌شود تولید می‌کنند، چقدر می‌تواند برای دانشجویان MBA مفید باشد؟

تردیدها در مورد توانایی دانش‌آموختگان MBA برای انجام این کار به سادگی در تجربه شرکت FedEx که یک فارغ التحصیل MBA مغرور را در نخستین روز کاری جدیدش شرح می‌دهد، خلاصه می‌شود: هنگامی که مدیرش از او تقاضا می‌کند تا در ارسال محموله‌ای به یک مشتری کمک کند، فارغ التحصیل با غرور به او می‌گوید که مدرک MBA دارد، با اشاره به اینکه انجام چنین کاری در شأن او نیست. سرپرست عاقلانه سری تکان می‌دهد، سپس می‌گوید اگر مساله این است پس بهتر است به او نشان دهد که در واقع از عهده چه کاری برمی آید؟

 سلیم خلیلی مدرس و مشاور حوزه کسب و کار و برگزار کننده دوره های MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همکاری دانشگاه های داخلی و خارجی، این مطلب را برای شما انتخاب کرده است 

اگر حق با بنگاه تبلیغاتی FedEx باشد،افرادی که مدرک MBA دارند نه تنها ممکن است مسوول به خطر‌انداختن کل دنیای کسب‌وکار باشند، بلکه نمی‌توان به آنها در انجام ساده‌ترین وظایف اجرایی اعتماد کرد. با این وجود، در دانشکده HEC پاریس در فرانسه، گروهی مصمم از دانشجویان مدیریت تلاش می‌کنند تا ثابت کنند که آنها اشتباه می‌کنند.

آنها مسابقه (MBA T)را هر سال در ماه مه سازماندهی می‌کنند.

این مسابقات معادل المپیک در دانشکده‌های کسب‌وکار است که بزرگ‌ترین گردهمایی سالانه دانشجویان و فارغ التحصیلان MBA در اروپا را تشکیل می‌دهد.رویدادی که شامل رقابتی سه روزه در بیش از ۲۰ رشته ورزشی از تنیس و طناب کشی گرفته تا فوتبال است. برگزاری این مسابقات همراه با چالش‌هایی چون پذیرایی از بیش از ۱۲۰۰ نماینده از ۱۴ دانشکده معتبر و اسکان آنها در دانشکده و برنامه ریزی مسابقات است.

اما به جز اینکه سازمان دهندگان این رویداد امیدوارند تا در مسابقات المپیک بعدی در ریودوژانیرو در سال ۲۰۱۶، شغلی به دست آورند، چرا این پروژه سخت را به آنها محول کرده‌اند؟ «برنارد گرتی» همکار رییس دانشکده MBA دانشگاهHEC پاریس می‌گوید: برگزاری این مسابقات تماما یادگیری در حین کار برای دانشجویان است. «هدف تورنمنت توسعه مهارت‌هایی که لازمه موفقیت در کار است، می‌باشد: یعنی کار تیمی و مسوولیت رهبری. برنامه ریزی برای مسابقه از نه ماه قبل از آن شروع می‌شود و دانشجویان باید با تمام وجوه (جنبه‌های) مدیریت پروژه، شامل کسب حمایت مالی شرکت‌ها و خدمات پس از فروش دست و پنجه نرم کنند.»

برای دانشجویان این تجربه، اهمیت مدیریت موثر منابع انسانی را روشن ساخته است. دشواری کار آنجا است که هنگامی که تعهدات دیگر روی دانشجویان فشار می‌آورد، دانشجویان بتوانند متمرکز و با انگیزه به کار خود ادامه دهند. به این ترتیب دانشجویان واقعا می‌آموزند که روی پای خود بایستند و درک قابل توجهی از دستاوردهای جمعی به دست آورند.

در همه رقابت‌های دانشکده‌های بازرگانی، تقریبا بازاریابی شبکه‌ای سنتی وجود دارد اما تورنمنت MBA از این امر مستثنی است. سازمان‌دهندگان برای به اشتراک گذاشتن اخبار، ویدئو‌ها و متون از رسانه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند تا افراد بیشتری بتوانند نتایج مسابقات را دنبال کنند. سازمان دهندگان همچنین برای تولید یک برنامه شبکه موبایل برای‌ آی‌فون، آندروید همکاری کردند تا به این ترتیب شرکت کنندگان بتوانند اطلاعات مورد علاقه خود از دانشکده‌های دیگر را در حین مسابقات جست‌وجو کنند.

با اتخاذ چنین رویکردهایی نسل جدید دانشجویان مدیریت می‌توانند توانایی‌های خود را در اداره واجرای برنامه‌ها ارتقا دهند. اما ارسال فرم حمل و نقل FedEx موضوع دیگری است.

تغییر چهره مشاغل مدیریت بازرگانی

افرادی که تصور می‌کنند MBA تنها مرتبط با شغلی در بانکداری و مشاوره است، باید دوباره بیندیشند. امسال در بین مدارس نمونه آمریکا، دو مورد از مشهورترین کارمندان کارآموز MBA، رقیب سازمان‌های بزرگ تولید بازی Electronic Arts)EA) و شرکت Zynga هستند.

«جسیکارودسکا» که مسوول روابط عمومی دانشگاه است می‌گوید، برای کار در یک شرکت تولیدات بازی‌های کامپیوتری، آنچه یک فارغ التحصیل MBA نیاز دارد این است که نگاه خود را با تغییر نقش سازمان از یک سازمان تولیدکننده بازی به یک سازمان برنامه‌نویسی دیجیتالی وسعت بخشد.

در حال حاضر، تمرکز روی فارغ‌التحصیلانی است که در تحلیل کردن مهارت دارند. یعنی افرادی که قادرند ارقام را بگیرند و داستانی تولید کنند و با آن داستان ارتباط برقرار کنند.

«جولیا مورتون» دبیر سرویس سیاسی در Chicago Booth و مجری استخدام کارآموزان در شرکت (EA) می‌گوید: سازمان‌های تولید بازی در ارزش‌گذاری ترکیب تحلیل و ارتباط تنها نیستند. او اضافه می‌کند: «من کارآنها را به جای تحلیل ارقامی فاقد معنابه عنوان یک‌اندیشه حیاتی در نظر می‌گیرم.»

هنگامی که وضعیت اشتغال در وال استریت دچار رکود شد، شمار زیادی از فارغ‌التحصیلان MBA در شرکت‌هایی چون Amazon Facebook, Google , و Yahoo پذیرفته شدند. اینها شرکت‌هایی بودند که مهم‌ترین بخش فعالیت‌های آنها توسط تحلیل گران داده انجام می‌گرفت، اما کم کم آنها به اهمیت نقش مدیریت و تغییر رویکردهای خود پی بردند. بنا به گفته «جینا رسنیک» معاون و مدیر اجرایی در مرکز مدیریت شغل Columbia: «چیزی که بسیار هیجان انگیز است فرصت‌های در حال تغییر و رنسانس تکنولوژی در کسب‌وکار است.» امروز مایکروسافت دانش آموختگان MBA را برای فعالیت در چین جذب می‌کند. آنها امسال بین ۳۰ تا ۳۵ فارغ التحصیل MBA را از سراسر جهان استخدام می‌کند تا در فعالیت‌های خود در چین از آنها بهره ببرد. در ابتدا، آنهایی که انتخاب شده‌اند با فرهنگ مایکروسافت تطبیق داده خواهند شد،سپس ۱۸ ماه را در شرکت‌هایی در سه موقعیت مختلف در آمریکا و اروپا خواهند گذراند.

فارغ‌التحصیلان چینی MBA به نحو روزافزونی در حال اثبات ارزش خود به شرکت‌های چند ملیتی هستند، به طوری که همگی مشتاق برقراری کسب‌وکار خود در اقتصاد شکوفای آسیا هستند.

«مالکوم بنتلی» مدیر منابع انسانی منطقه‌ای مایکروسافت در پکن می‌گوید: مایکروسافت برای استخدام کارمندان خود، برنامه قدرتمندی برای جذب دانشجویان نخبه از دانشگاه‌ها دارد. برنامه استخدام MBA مایکروسافت در حال حاضر، سال سوم خود را سپری می‌کند. بنتلی اضافه می‌کند: «این مساله‌ای است که توسط مدیر ارشد اجرایی مایکروسافت برای بهبود مدیریت آینده در مایکروسافت هدایت شده است.»

طبق یک تحقیق از شرکت‌های استخدام نیروی کار جهانی که توسط انجمن پذیرش فارغ‌التحصیلان مدیریت منتشر شده است، نه تنها شرکت‌های بیشتری برنامه ریزی کرده‌اند تا آخرین دارندگان مدرک MBA را امسال استخدام کنند، بلکه استخدام دانش آموختگان مدیریت مطمئنا کاهش نیافته است و از چند سال قبل بهتر است. دستمزدها نیز بهبود پیدا کرده است. در هاروارد، شاخص دستمزدهای مدیریت نشان می‌دهند، میانگین حقوق برای آنها در سال ۲۰۱۲، نزدیک به ۱۲۵ هزار دلار است که بالاتر از دستمزدهای سال ۲۰۱۱ است که حدودا ۱۲۰ هزار دلار بود.

«فیوناسندفورد» مدیرخدمات شغلی در مدرسه بازرگانی لندن می‌گوید: اما در اروپا، بحران یورو و ریاضت اقتصادی منجر به احتیاط در استخدام شده است. «زمانی که اطمینان تزلزل پیدا می‌کند، کارگزینان محتاط‌تر می شوند. با اینکه در لندن مانند نیویورک، بانک‌های توسعه‌ای، امسال از شمار استخدام دارندگان مدرک MBAکاسته‌اند، اما شرکت‌های مدیریت سرمایه به استخدام ادامه می‌دهند. او می‌گوید: دانشجویانی که یافتن کار را بسیار مشکل می‌بینند آنهایی هستند که نمی‌خواهند بخش‌های مختلف را در نظر بگیرند.»

یک دهه پیش، یک سوم کل فارغ التحصیلان مدارس معتبر وارد امور مالی می‌شدند – اکثرا بانکداری سرمایه‌گذاری- و یک سوم دیگر وارد مشاوره می‌شدند، اما امروزه بالغ بر ۵۰ درصد فارغ‌التحصیلان اولین شغل خود را در دیگر بخش‌ها می‌یابند – در شرکت‌های تولید کالاهای مصرفی، داروسازی، رسانه، تکنولوژی و شرکت‌های صنعتی و همینطور موسسات خیریه. «کوین فری» کسی که برنامه MBA تمام وقت را در مدرسه Rotman در تورنتو اداره می‌کند، می‌گوید: همچنین استراتژیست‌های رسانه‌های اجتماعی یکی از بخش‌های مهم در جذب دانشجویان مدیریت هستند.

البته روش استخدام شرکت‌ها نیز در حال تغییر است و با توجه به تغییر سریع بازار، بسیاری از استخدام‌ها به صورت ضرب‌الاجلی برای مشاغل جدید انجام می‌شوند. با رواج اصول مدیریت شرکت‌ها برای استخدام‌های خود از الگوهای استخدام کمک می‌گیرند که نشانگر پیشرفت و رویکردهای نوین در شرکت است. همچنین تعداد زیادی از مصاحبه‌ها از طریق اسکایپ یا ویدئو کنفرانس‌ها انجام می‌شود که امروزه این روش بسیار معمول است.

دانشجویان نیز به طور متفاوتی رفتار می‌کنند. امروزه حتی در هاروارد، تقریبا ۵۰ درصد دانشجویان از روش متفاوتی کار پیدا می‌کنند، ما دانشجویانی را می‌بینیم که در فروشگاه‌های محلی و کوچک‌تر در جست‌وجوی کار هستند، آنها به این ترتیب می‌توانند خیلی سریع وارد بازار کار شوند و مهارت‌هایشان را به زودی به کار گیرند. در همین حال، شمار رو به رشدی از دانشجویان در حال پیدا کردن کار در کشورهایی غیر از محل تحصیلشان هستند. طبق گزارش هاروارد شمار رو به رشدی از فارغ التحصیلانش در خارج از آمریکا مشغول به کار شده‌اند.

مترجم:صدیقه خندان

دوره تخصصی ۲ هفته ای مهارت های کسب و کار در کشور انگلیس SLS Specialist Language Services

دوره عالی مدیریت کسب و کار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مدیریت کسب و کار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره ای در دو بخش مشاوره فردی و کسب و کار

 

Telegram-Android-icon

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۲۳
سلیم خلیلی

ویژگی‌های یک ارتباط موثر

جمعه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۲۰ ق.ظ

ویژگی‌های یک ارتباط موثر

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

منبع: CEO

هر انسانی می‌خواهد در زندگی موفق باشد و همیشه می‌توان کارهایی انجام داد تا این موفقیت را تضمین کرد. اما اگر نمی‌توانید به طور موثری با دیگران ارتباط برقرار کنید، هرگز نمی‌توانید فرد موفقی باشید.

اهمیتی ندارد چه شغل و چه سمتی داشته باشید، چون به هر نحوی باید با دیگران تعامل داشته باشید. اما اگر مدیر هستید، برای اینکه قابلیت ارتباط برقرار کردن را در خود بهبود بخشید، می‌توانید نکاتی را مورد توجه قراردهید.

 سلیم خلیلی مدرس و مشاور حوزه کسب و کار و برگزار کننده دوره های MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همکاری دانشگاه های داخلی و خارجی، این مطلب را برای شما انتخاب کرده است 

در یک نظرسنجی تحقیقاتی، از تعدادی مدیر در مورد اولین اولویت‌های آموزش در کارشان سوال شده است. هدف برگزارکنندگان این نظرسنجی این بوده که دریابند چه نوع تحصیلات و مهارت‌هایی بیش از همه منجر به موفقیت در کار آنها می‌شود. شرکت‌کنندگان چهار اولویت اول خود را توسعه مدیریتی، مهارت‌های ارتباطی، آموزش نظارتی و مدیریت پروژه عنوان کردند.

وقتی همین نظرسنجی در یک سال بعد دوباره انجام شد، شرکت‌کنندگان چهار اولویت اول خود را توسعه مدیریتی، تفکر منتقدانه، مدیریت پروژه و مهارت‌های مدیریتی، اعلام کردند. یعنی در اولویت‌های آنها تغییر ایجاد شده بود که انتظار آن هم وجود داشت. اما نکته جالب این است که تقریبا در همه تحقیقاتی که طی چندین سال صورت گرفته، توسعه مدیریتی و مهارت‌های ارتباطی همواره در میان چهار موضوعی که باید برای رسیدن به موفقیت مد نظر قرار داد، وجود داشته است.

۱) ارتباط موفق با یک هدف مشخص شروع می‌شود

به عبارت دیگر، یک ارتباط موفق با کمی پیش زمینه فکری شروع می‌شود. یعنی بدون اینکه قبلا فکر کرده باشید، چیزی را به بیرون منتقل نمی‌کنید. در غیر این صورت، ارتباطی کاملا غیرموثر خواهید داشت.

یک سخنرانی تاثیرگذار یا یک مکالمه معنادار همیشه با یک هدف از قبل تعیین شده پیش می‌رود. چه قرار باشد برای ۱۰ دقیقه صحبت کنید یا ۱۰ ساعت، قبل از اینکه صحبت کردن را شروع کنید، باید فکر کنید که مخاطبان شما چه کسانی هستند و چه اثری می‌خواهید بر آنها بگذارید. به عنوان مثال، در صحبت با فردی که ممکن است در آینده مشتری شما باشد، برای معرفی خود و شرکتتان باید بدانید چه هدفی دارید یا اگر می‌خواهید با کارمندتان در مورد عملکرد کاری او صحبت کنید، باید بدانید چه می‌خواهید.

به گفته راف والدو امرسون، از سخن پردازان و نویسندگان بزرگ قرن ۱۹، «هدف همه سخنرانی‌های عمومی این است که شنونده را به سوی انجام عملی سوق دهید که بدون شنیدن این سخنرانی این کار را انجام نمی‌داد.» این موضوع در مورد همه انواع ارتباطات صدق می‌کند. باید بدانید که چگونه می‌خواهید شنونده را به انجام کاری تشویق کنید.

۲) اشتیاق از ویژگی‌های اصلی ارتباط موفق است

افراد بیشتر تحت تاثیر احساساتشان قرار می‌گیرند تا منطق‌شان. در واقع، این درس را از معلمان و اساتید دانشگاهم یاد گرفته ام که در آن زمان صدای سخنرانی‌های دکتر کنس‌مک‌فارلند را برای ما پخش می‌کردند. دکتر مک‌فارلند برجسته‌ترین سخنران عمومی در آمریکا طی دهه‌های ۵۰ تا ۸۰ میلادی بوده است.

سال‌ها بعد که به عنوان استاد ارتباطات کتاب دکتر مک‌فارلند را با عنوان «فصاحت در سخنرانی عمومی» می‌خواندم، به این موضوع عجیب برخوردم که او توجه چندانی به تکنیک‌های سخنرانی نداشته است. پیام اصلی او این بود که کلید برقراری یک ارتباط موثر اشتیاقی است که فرد در موضوع مورد بحث خود دارد.

وقتی اولین بار به سخنرانی والی آموس، کارآفرین معروف آمریکایی گوش کردم، به صحت این موضوع پی بردم. او زندگی بسیار فقیرانه‌ای داشت، اما توانست کسب وکار بزرگ و موفقی با عنوان برند معروف شیرینی‌های شکلاتی آموس راه‌اندازی کند.

او اکنون بیشتر وقت خود را برای کمک به افراد فقیر، به خصوص کسانی که سواد ندارند، اختصاص می‌دهد. صحبت‌های او بسیار عالی بود؛ اما مهم‌ترین دلیل خوب بودن این سخنرانی این حقیقت بود که او از عمق قلبش سخن می‌گفت.

به عنوان استاد ارتباطات و سخنرانی، می‌توانم از سخنرانی او انتقادات علمی داشته باشم و نکاتی را یادآور شوم که چگونه ساختار سخنرانی و شیوه انتقال آن را بهبود بخشد؛ اما در حقیقت هیچ یک از این موارد اهمیت ندارد. اشتیاق او در صحبت کردن به حدی بود که تمام شنونده‌ها را مسحور کرده بود.

۳) ارتباط موفق زمانی رخ می‌دهند که ارتباط احساسی با شنوندگان برقرار کنید

متاسفانه بسیاری از افراد به این موضوع مهم توجه نمی‌کنند. آنها درک نمی‌کنند که ما از روی احساس خریدی را انجام می‌دهیم و بعد با حقایقی آن را توجیه می‌کنیم.

مثلا ممکن است به یک خودروی خاص علاقه داشته باشیم و آن را بخریم. اما بعد از خرید، تمام دلایلی را که این اقدام خوب، منطقی و تصمیم درستی بوده، لیست می‌کنیم. تقریبا همیشه می‌توانیم دلایلی برای توجیه تصمیم‌های احساسی خود پیدا کنیم.

اینکه ما موجوداتی احساساتی هستیم و احساسات ما بر کارها، فکر و انتخاب ما تاثیر زیادی دارند، شرم آور نیست. حقیقت این است که اگر قصد دارید مردم را جذب کنید، آنها را ترغیب کنید و به آنها انگیزه بدهید، باید با آنها ارتباط احساسی برقرار کنید.

موفقیت شما، به میزان زیادی بر اثرگذاری برقراری ارتباط شما با دیگران بستگی دارد. مهارت‌های ارتباطی شما موضوعی شانسی نیست. هر چقدر در این حوزه پیشرفت بیشتری داشته باشید، در هر حوزه دیگر زندگی‌تان شرایط بهتری خواهید داشت.

مترجم: مریم رضایی

دوره تخصصی ۲ هفته ای مهارت های کسب و کار در کشور انگلیس SLS Specialist Language Services

دوره عالی مدیریت کسب و کار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مدیریت کسب و کار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره ای در دو بخش مشاوره فردی و کسب و کار

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۲۰
سلیم خلیلی

مراقب تله موفقیت باشید

پنجشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۱۸ ق.ظ

مراقب تله موفقیت باشید

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

منبع: HBR

باورداشتن به یک هدف برای دستیابی به آن کافی نیست. در اینجا چهار روش برای جلوگیری از افتادن در این دام ارائه می‌شود.

زیربنای موفقیت‌های بزرگ در دو موضوع نهفته است:

۱) باورداشتن به خودتان .

۲) ظرفیت شما برای انجام آنچه برای دیگران غیر قابل تصور است.

 سلیم خلیلی مدرس و مشاور حوزه کسب و کار و برگزار کننده دوره های MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همکاری دانشگاه های داخلی و خارجی، این مطلب را برای شما انتخاب کرده است 

اما تنها اینکه شما به دستیابی به یک هدف باور داشته باشید به آن معنا نیست که به آن هدف دست خواهید یافت.اگر خود را درگیر ‌ایده‌ای کنید که به نظرتان شما را به موفقیت خواهد رساند اما توان اجرای آن را نداشته باشید، در وضعیت تله موفقیت قرار گرفته‌اید. این پدیده به ویژه در سایت‌های آموزشی و روانشناسی جمعی بسیار شایع است، اما کارآفرینان و رهبران کسب‌وکار نیز در نوع خود احتمال دارد که چنین پدیده‌ای را تجربه کنند.

اگر بیشترین تمرکز و نگرانی شما این باشد که چه کاری انجام می‌دهید به جای اینکه فکر کنید چرا این کار را انجام می‌دهید، در این صورت در تله موفقیت گرفتار شده‌اید.

وقتی باورهای بلندپروازانه شخصی شما از توانایی شما برای اجرای یک کار پیشی بگیرید در این‌صورت شما در تله موفقیت گرفتار شده‌اید.

وقتی تمرکز شما تنها بر نتایج باشد به جای آنکه از راهی که می‌روید لذت ببرید، در تله موفقیت گرفتار شده‌اید.

من موسس شرکتی را می‌شناسم که با بهترین نمرات از دانشگاه فارغ‌التحصیل شد. او نیز مانند بسیاری از دانشجویان ممتاز بر این باور بود که هوش و استعدادش او را به بالاترین درجات عالی خواهد رساند و فکر می‌کرد شرکتش بسیار موفق خواهد شد. تعجبی نداشت که بعد از تلاش زیاد برای تاسیس شرکت او تبدیل شد به یک نمونه واقعی از انسانی افسرده، زودرنج، تندمزاج، بی‌انگیزه و ناکارآمد. باور او نسبت به توانایی‌اش در تحصیل موفقیت، او را به موفقیت واقعی نرساند.

با کمک روش‌های زیر، از تجربه گرفتار شدن در تله موفقیت اجتناب کنید:

پیگیر باشد

تحقیقات نشان می‌دهد موفقیت، حاصل توانایی افراد نسبت به اراده انجام یک کار و به پایان رساندن آن است. این موضوع بر هیچ یک از کارآفرینان موفق پوشیده نیست. شما باید از دیگران سخت تر کار کنید. رسیدن به موفقیت چه در عصر کنونی و چه در اعصار گذشته حاصل تلاش بسیار زیاد بوده است. حتی یک لحظه هم فکر نکنید که استعداد فکری شما می‌تواند باعث شود تلاش کمتری داشته باشید. به هیچ عنوان این طور نیست.

الهام بگیرید

اگر تنها بر هدف یا کسب افتخار متمرکز شوید، به احتمال زیاد از مسیری که در آن گام نهاده‌اید لذت نخواهید برد. چرا شرکت خود را از ابتدا بنا نهادید؟ چه چیز باعث می‌شود که هر روز سخت کار کنید؟ اگر بر آنچه برای شما مهم است و علت آن متمرکز شوید، احتمال زیادی وجود دارد که با داشتن این طرز فکر، موفقیت به سراغ شما بیاید.

فروتن باشید

معمولا کسی که به موفقیت می‌رسد توسط تعداد زیادی از افراد مشکل آفرین احاطه می‌شود. اما به خاطر داشته باشید که شما به دیگران نیازمندید. از آنها یاد بگیرید. بدانید در کدام موارد به‌اندازه کافی قوی نیستید و از دیگران بخواهید به شما کمک کنند. موفق‌ترین کارآفرینان که من تاکنون شناخته‌ام مشتاق بوده‌اند افراد دیگر را با تیم خود آشنا کنند و ارتباط ایجاد نمایند؛ چراکه می‌دانند بدون کمک دیگران آنها نیز بازنده خواهند بود.

سعی کنید تاثیرگذار باشید، نه قدرتمند

افرادی که در تله موفقیت گرفتار می‌شوند اغلب بر این باور هستند که چیزی برای اثبات کردن دارند. آنها همچنین معتقدند اعمال قدرت بر دیگران نشانگر بالاترین حد موفقیت است به طوری که هر زمان وارد شدند می‌توانند حرف آخر را بزنند و به دیگران بگویند چه کار کنند. شما چنین شخصی نباشید.

خودباوری جالب است اما فقط در صورتی که با انسانیت، الهام و کار زیاد همراه باشد. همانطور که یکی از موفق‌ترین افراد تاریخ، توماس ادیسون می‌گوید «ایده بدون عمل، توهمی بیش نیست.»

مترجم: رویا مرسلی

دوره تخصصی ۲ هفته ای مهارت های کسب و کار در کشور انگلیس SLS Specialist Language Services

دوره عالی مدیریت کسب و کار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مدیریت کسب و کار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره ای در دو بخش مشاوره فردی و کسب و کار

 

Telegram-Android-icon

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۱۸
سلیم خلیلی

چگونه برای کارمندان هدف‌گذاری کنیم؟

چهارشنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۱۷ ق.ظ

چگونه برای کارمندان هدف‌گذاری کنیم؟

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

منبع: Wall Street Journal

مدیران در هر سازمان و کسب وکاری باید در وهله اول به سوالات زیر پاسخ دهند:

– ما چه کاری باید انجام دهیم؟

– ماموریت سازمانی که من مدیریت آن را به عهده دارم، چیست؟

– استراتژی انجام این ماموریت چیست؟

– در راستای این استراتژی‌ها و ماموریت‌ها، اهداف من برای آینده چیست؟

– اهداف کلی برای تمام اعضای گروهم چیست؟ اهدافی که برای تک تک افراد دارم، چیست؟

 سلیم خلیلی مدرس و مشاور حوزه کسب و کار و برگزار کننده دوره های MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همکاری دانشگاه های داخلی و خارجی، این مطلب را برای شما انتخاب کرده است 

شاید این سوالات واضح به نظر برسد. اما باید بدانید که بسیاری از مدیران هرگز به این سوالات اساسی توجهی نمی‌کنند. آنها در حالی مسوولیت را به عهده می‌گیرند که اهداف و استراتژی‌ها از طرف عوامل بیرونی به آنها ابلاغ می‌شود. این عوامل بیرونی ممکن است رییس آنها یا رییس کل سازمان باشد یا شاید هم در سایه موقعیت و شرایط سازمان ایجاد شده باشند. این مدیران در تمام دوره کاری خود مشغول واکنش نشان دادن هستند، واکنش نسبت به دستوراتی که از بالا صادر می‌شود، واکنش نسبت به فشارها و مشکلاتی که از پایین وارد می‌شود یا واکنش نسبت به تقاضای مصرانه‌ای که از یک محیط کاری پرمشغله انتظار می‌رود.

اگر به عنوان یک مدیر، تنها کاری که انجام می‌دهید واکنش نشان دادن باشد، قطعا شکست خورده‌اید. شما باید قادر به حل مشکلاتی باشید که به وجود می‌آید. شما باید مهارت پاسخگویی به نیازها و درخواست‌های کسانی که برای آنها کار می‌کنید یا افراد گروه خود را، داشته باشید. ممکن است ساعت‌های طولانی کارکنید و طوری رفتار کنید که مورد علاقه و احترام کارمندان خود واقع شوید و از دید سایرین به عنوان معیاری از کارآیی سازمانی باشید؛ اما مدیر موفقی نباشید.

یکی از مشهورترین کتاب‌هایی که تاکنون نوشته شده است، کتاب استفان کاوی با عنوان «هفت عادت افراد موثر» است که هفت رویه‌ای که منجر به موفقیت در زندگی شخصی و حرفه‌ای می‌شود را تشریح می‌کند. عادت شماره یک این است: «عامل» باشید. آقای کاوی معتقد است جوهره انسان بودن، خود آگاهی، یعنی توانایی تفکر و اتخاذ تصمیمات مستقل درباره زندگی خود است. واکنش‌های شما در برابر مسائل به راحتی به واسطه طبیعت (ژنتیک) شما یا به واسطه شیوه پرورش و تربیت شما یا از طریق محیطی که در آن کار یا زندگی می‌کنید، قابل تعریف نیست. بلکه واکنش‌های شما باید بازتابنده توانایی شما در انتخاب مسیر مناسب باشد. افراد موثر سعی می‌کنند عامل باشند نه منفعل و به جای اینکه در کارهایی که نمی‌توانند انجام دهند درجا بزنند، به کارهایی می‌اندیشند که قادر به انجام آن هستند.

مدیر موثر نیز همین طور است. همه محیط‌های کاری، محدودیت‌هایی دارند. ممکن است شما رییس مغروری داشته باشید، بودجه به شدت محدودی در اختیارتان گذاشته باشند، افراد کافی برای انجام کاری که به شما محول شده است، نداشته باشید، همچنین ممکن است در محیطی کار کنید که به شدت در مقابل تغییر فرهنگ سازمان مقاومت کند. شما باید بتوانید به عنوان یک فرد موثر خود را با شرایط هماهنگ کنید. همه مردم تمایل دارند در مسیرهای آشنا قدم بردارند، کارهایی را انجام دهند که همیشه انجام می‌دادند یا آنچه را که دیگران به آنها می‌گویند، انجام دهند. وظیفه شما به عنوان یک مدیر موثر این است که کارها را از مسیر بهتری انجام دهید. شما باید همه محدودیت‌ها را شناسایی کنید و بدانید کدام یک قابلیت تغییر دارند و کدام یک ندارند. سپس باید در یک مسیر مثبت رو به جلو قدم بردارید که همان عادت شماره ۲ آقای کاوی است: «در ذهن خود، از پایان آغاز کنید.» اگر تنها ایده‌ای را در ذهن داشته باشید کافی نیست؛ بلکه باید حس قوی از اینکه این ایده شما را به کجا می‌کشاند، داشته باشید. شما باید در مورد دو چیز تصمیم بگیرید، به کجا می‌روید و به کجا رانده می‌شوید. به طور خلاصه، شما باید استراتژی داشته باشید. به عنوان یک مدیر، مسوولیت تصمیم‌گیری در مورد اهداف خودتان و گروهتان به عهده شما است. ولی این چیزی نیست که شما آن را به صورت ایزوله انجام دهید. شما باید مطمئن شوید اهدافی که برای گروه خود در نظر می‌گیرید منطبق بر اهداف سازمانی است؛ همچنین باید مطمئن شوید که گروه شما آن اهداف را درک کرده، می‌پذیرند و نسبت به آن متعهد هستند. هر چه بیشتر بتوانید کارکنان خود را در تعیین اهداف برای خودشان و برای گروه درگیر کنید، آنها احساس تعهد بیشتری نسبت به آن اهداف خواهند داشت. اکثر مدیران توصیه می‌کنند اهداف شخصی و تیمی خود را مکتوب کرده و در بازه های زمانی مشخص – به طور مثال هر شش ماه یا سالانه- مورد بازبینی قرار دهید. زمان نوشتن اهداف بهتر است نکات زیر را مد نظر داشته باشید:

– اهداف باید با ماموریت و استراتژی سازمانی انطباق داشته باشند.

– اهداف باید برای تک تک افرادی که مسوول انجام آن هستند، پذیرفته شده باشد تا برای آنها اهمیت قائل شوند.

– میزان دسترسی به اهداف باید قابل اندازه گیری باشد.

– اهداف باید در چارچوب زمانی تعریف شده و نقطه آغاز و پایان مشخصی داشته باشند.

– باید به واسطه پاداش حمایت شوند.

– باید پر چالش و در عین حال دست‌یافتنی باشند.

مورد آخر بسیار حائز اهمیت است. شما باید اهدافی برای تیم خود تعریف کنید که دست‌یافتنی باشند و دستیابی یا عدم دستیابی به آنها نباید وابسته به اموری خارج از کنترل فرد باشد.

مترجم:بهاره شفیع زاده

دوره تخصصی ۲ هفته ای مهارت های کسب و کار در کشور انگلیس SLS Specialist Language Services

دوره عالی مدیریت کسب و کار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مدیریت کسب و کار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره ای در دو بخش مشاوره فردی و کسب و کار

 

Telegram-Android-icon

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۱۷
سلیم خلیلی

پنج راه برای ارائه‌ بهترین خدمات مشتریان

سه شنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۰۹ ق.ظ

پنج راه برای ارائه‌ بهترین خدمات مشتریان

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

منبع: AT & T

کاهش قیمت‌ها هرگز بهترین استراتژی برای راه‌اندازی یک حراج موفق در اقتصادی دشوار و رقابتی نیست، بلکه راه موثرتر توجه بیش از قبل به مشتریان وفادار و همیشگی است.

مالکان باهوش در عرصه کسب‌وکار روابط بسیار مستحکم و مناسبی را با مشتریان خود ایجاد می‌کنند. آنها حتی از همان اولین تماس، همکاری و آشنایی‌شان با مشتریان برجسته، در صدد افزایش مناسبات متقابل هستند. در واقع، بهترین و زیرکانه‌ترین روش برای کسب‌وکارهای کوچک و محلی ایجاد فهرستی از خدمات مشتریان ویژه است. که این پژوهش نیز بر مبنای آخرین طرح‌های برنامه‌ریزی سازمان ای‌تی اند تی (AT & T) درباره کسب‌وکارهای کوچک انجام شده است.در چنین وضعی سازمان‌ها به منظور حفظ حیات خود ناچارند به صورت مداوم تغییر کنند تا از غافله رقبا عقب نمانند. اما این تغییر لزوما باید مبتنی بر جمع‌آوری داده‌ها و اطلاعات مناسب از محیط و تبدیل آن به دانش باشد.

 سلیم خلیلی مدرس و مشاور حوزه کسب و کار و برگزار کننده دوره های MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همکاری دانشگاه های داخلی و خارجی، این مطلب را برای شما انتخاب کرده است 

اگر بتوانید در سطح خدمات مشتریان به موفقیت دست یابید و شرایط مناسبی را در این بخش از کسب‌وکارتان تدارک ببینید، آنگاه به یک اصل بنیادین می‌رسید: با مشتریان خود به همان شیوه‌ای برخورد کنید که دوست دارید با شما به عنوان یک مشتری برخورد شود.

این فلسفه از بالا به پایین با شیوه‌ای آغاز می‌شود که شما با کارمندان خود برخورد می‌کنید و به آنها آموزش می‌دهید تا چگونه با مشتریان و دیگر کارمندانتان برخورد کنند. این رویکرد حتی می‌تواند در دشوارترین شرایط مالی و اقتصادی عاملی برای بازگشت مشتریان شما باشد. ما در اینجا به پنج شیوه‌ای خواهیم پرداخت که خدمات مشتریان شما را تقویت خواهد کرد و به کسب‌وکار شما جان خواهد بخشید.

  1. به کارمندان خود آموزش دهید. خدمات مشتریان شایسته یک فعالیت جمعی و گروهی است. از حیث عملی می‌توان مدعی شد که حتی یک پیوند ناسالم و ضعیف در زنجیره کار جمعی می‌تواند به تجربه‌ای منفی منجر شود. گاه حتی این شکل از تجربه می‌تواند اثرات مخربی هم بر کسب‌وکار شما و هم بر فعالیت‌های جمعی بعدی‌تان بگذارد. به همین خاطر باید به مساله‌ای همچون مدیریت خدمات مشتریان بها دهید.

برای این کار لازم است تا کارمندان خود را آموزش دهید و قواعد و اصول مدیریت جمعی خدمات مشتریان را یادآور شوید. حتی می‌توان برای شروع با چند قاعده ساده شروع کرد: فروتن‌بودن، مودب بودن، حرف‌شنوی، همکاری مشتاقانه، همدلی، اخلاق کار جمعی. البته بسیاری بر این باور هستند که بهترین راه برای آموزش یک موضوع استفاده از مثال‌های ساده است. اگر شما با کارمندان خود به خوبی رفتار کنید، آنگاه کارمندان شما نیز با مشتریان شما به خوبی رفتار خواهند کرد و این چرخه می‌تواند در سرتاسر کسب‌وکار شما به جریان بیفتد؛ فعالیت گروهی، آموزش جمعی، همکاری متقابل.

  1. نظرات مشتریان خود را جویا شوید. پس از خودتان و البته پس از کارمندانتان، هیچ کسی مگر مشتریان شما نباید در جریان کسب‌وکار شما باشند. مشتریان شما می‌توانند بزرگ‌ترین هواداران و توأمان سخت‌ترین منتقدان شما باشند. از آنها بخواهید تا نظرشان را راجع به کسب‌وکار شما بیان کنند. نظرات مثبت و منفی آنها را درباره خدمات خود جویا شوید.

مساله هرگز بر سر گردآوری پیشنهادها و انتقادات نیست، بلکه باید تا حد ممکن روی نقدها و نظرها گشوده باشید. برخی از نظرات منفی می‌توانند بی‌اندازه مفید باشند و شما را نسبت به ایراداتتان آگاه کنند. البته در برخی موارد، نظرات منفی اثرات تخریبی و گاه ناراحت‌کننده دارند. اما شما تنها باید به جنبه مثبت و پیش‌رونده نقد نگاه کنید. پس تلاش کنید آن مکانیسم‌ها و روش‌هایی را در کسب‌وکارتان رواج دهید که بتوانید به دقیق‌ترین شیوه ممکن از نظرات مشتریان خود مطلع شوید. مثلا استفاده از امکانات ایمیل و تماس در وب‌سایت شرکتتان به مشتریان شما یاری می‌رساند تا بتوانند به شیوه اینترنتی مسائل، مشکلات، سوالات، یا انتقادات و نظرات خود را با شما در میان بگذارند.

  1. با بهترین مشتریان خود بهتر برخورد کنید. همگی می‌دانیم که نباید در قبال مشتریان تبعیض قائل شد. حتی بر این باور هستیم که باید موقعیت‌های برابری را برای هر مشتری فراهم آورد. در واقع همه مشتریان مستحق توجه و احترام هستند، اما همه شرکت‌ها واجد مشتریان بلندمدت، قدیمی و وفاداری هستند که قطعا باید با این دسته از مشتریان به شیوه‌ای برخورد کرد که شایسته آن هستند، چراکه آنها نه تنها مشتری شما هستند، بلکه اکنون در جایگاه یک همکار یا شریک اقتصادی و اخلاقی قرار دارند. راه‌های زیادی وجود دارند تا بهترین خدمات خود را به بهترین مشتریان خود ارائه دهید تا حتی خدماتی اضافه بر خدمات معمول را برای آنها کنار بگذارید. برای نمونه، پیشنهادهای مالی ویژه به این مشتریان، برنامه‌های کاری مشخص در جهت ارتقای سطح همکاری و حتی برگزاری رویدادهایی در جهت تقدیر از همکاری بلندمدت آنها روش‌هایی هستند که می‌توانید بهترین مشتریان خود را ارج بنهید. شما با این کار نه تنها مشتریان جدید خود را از شرکت‌تان دور نمی‌کنید، نه تنها حس تبعیض بین مشتریان را به آنها القا نمی‌کنید، بلکه به معنای واقعی کلمه نشان می‌دهید که هیچ وفاداری و وظیفه‌شناسی‌ای بدون پاداش و تقدیر نمی‌ماند.
  2. اشتباهات خود را بپذیرید و آنها را تصحیح کنید. هیچ کسی کامل نیست. به همین نحو، هیچ کسب‌وکاری بدون ایراد و خطا وجود ندارد. قطعا هر مشتری شایسته به خوبی می‌داند که هیچ شرکتی بی‌عیب و نقص نیست. اما نکته مهم در مورد این قضیه دقیقا همین جا نهفته است: وقتی اشتباهی مرتکب شدید، ابتدا آن را تصدیق کنید، بپذیرید که اشتباه کرده‌اید و سپس از مشتری خود عذرخواهی کنید و حتی در ادامه سعی کنید تا آن اشتباه یا مشکل را رفع کنید. از فرصت‌ها استفاده کنید تا روندهای کسب‌وکارتان را بهبود بخشید.

به مشتریان خود مجال آن را دهید تا در جریان تلاش‌های مستمر شما در جهت کاهش اشتباهات و بهبود مناسبات قرار بگیرند. آنها باید بدانند که شما همه تلاش خود را به خرج خواهید داد تا دیگر اشتباهات قبلی تکرار نشوند. مشتریان شما احساس راحتی و اطمینان بیشتری خواهند داشت وقتی با تلاش‌ها و ممارست‌های همیشگی شما در جهت رفع مشکلات مواجه شوند و عملا بفهمند که شما تمامی مشکلات پیش آمده در سر راه همکاری را جدی می‌گیرید.

  1. از واژه‌های سپاسگزاری و تشکر استفاده کنید. کلید وفاداری و وظیفه‌شناسی در قبال مشتریان را می‌تواند در این عبارت‌ها محقق دید: از شما سپاسگزارم، بسیار متشکرم. هیچ واژه‌ای در جهان اقتصاد بهتر از این دو عبارت نتوانسته است رابطه بین فروشنده و خریدار، شرکت‌ها، سازمان‌ها، مدیران و کارمندان، کارمندان و مشتریان را بهبود بخشد.

مترجم: سیمین راد

دوره تخصصی ۲ هفته ای مهارت های کسب و کار در کشور انگلیس SLS Specialist Language Services

دوره عالی مدیریت کسب و کار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مدیریت کسب و کار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره ای در دو بخش مشاوره فردی و کسب و کار

Telegram-Android-icon

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۰۹
سلیم خلیلی

چرا باید دانش سازمانی را مدیریت کنیم؟

دوشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۰۷ ق.ظ

چرا باید دانش سازمانی را مدیریت کنیم؟

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

محسن کرمی

قرن بیست‌و‌یکم در کنار تمام پیامدهایی که برای بشر امروزی در بر داشته است، سازمان‌‌ها و شرکت‌ها را نیز بی نصیب نگذاشته و آنها را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. امروزه شاهد تغییرات سریع در فناوری‌ها و شدت پیچیدگی محیط سازمان‌ها هستیم.

در چنین وضعی سازمان‌ها به منظور حفظ حیات خود ناچارند به صورت مداوم تغییر کنند تا از غافله رقبا عقب نمانند. اما این تغییر لزوما باید مبتنی بر جمع‌آوری داده‌ها و اطلاعات مناسب از محیط و تبدیل آن به دانش باشد.

 سلیم خلیلی مدرس و مشاور حوزه کسب و کار و برگزار کننده دوره های MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همکاری دانشگاه های داخلی و خارجی، این مطلب را برای شما انتخاب کرده است 

طی دو دهه اخیر افزایش حجم اطلاعات در سازمان‌ها و لزوم استفاده موثر از آنها در تصمیم‌های سازمانی، باعث ظهور پدیده‌ای به نام مدیریت دانش شده است. چهار عامل عمده را در ظهور مدیریت دانش موثر دانسته‌اند:

۱) گذر از عصر سلطه سرمایه‌های مادی به سلطه سرمایه‌های فکری؛

۲) افزایش خارق‌العاده حجم اطلاعات، ذخیره الکترونیکی آن و افزایش دسترسی به اطلاعات؛

۳) تغییر هرم سنی جمعیت و خطر از دست دادن دانش سازمانی به واسطه بازنشستگی کارکنان؛

۴) تخصصی‌تر شدن فعالیت‌ها. فعالیت‌های مدیریت دانش ابتدا در بخش‌های سیستم‌های اطلاعاتی سازمان‌ها متمرکز بود، اما با مد نظر قرار گرفتن مهارت و خبرگی کارکنان، کم‌کم توجه به سوی واحدهایی دیگر معطوف شد.

در اقتصاد امروز، رقابت بسیار شدیدی بین سازمان‌ها وجود دارد. تمرکز این رقابت از منابع محسوس و فیزیکی به منابع دانشی و غیرمحسوس تغییر کرده است. همچنین سیاست‌های سیستم‌های اطلاعات نیز از مدیریت اطلاعات به مدیریت دانش تغییر کرده است. باید دانست که کسب‌و‌کارهایی که ضمن دستیابی به دانش لازم، آن‌را در تمام عملیات، فرآیندها و خدمات خود گسترش می‌دهند، قادر خواهند بود گوی توسعه و پیشرفت را از سایرین بربایند.

سازمان دانشی به توانایی‏هایی دست می‌یابد که قادر است از نیروی‌ اندک، قدرتی عظیم بسازد. مدیریت دانش تلاش نوین قرن موسوم به عصر دانش، برای حفظ، هدایت و افزایش هدفمند سرمایه‌های دانشی سازمان‌ها است و به این اشاره دارد که سرمایه‌گذاری در علم بهترین و بیشترین سود را به بار می‌آورد.

دانش تنها منبع مطمئن برای ایجاد مزیت رقابتی پایدار است و سازمان‏ها هر روز بیشتر به اهمیت دانش به عنوان سرمایه فکری پی می‏برند. دانش همیشه برای همه مردم و سازمان‌ها ارزشمند بوده است. اغلب سازمان‌ها درک کرده‌اند که موفقیت آنها نه به دلیل دارایی‌های فیزیکی‌شان بلکه به خاطر تجارب و مهارت‌های کارکنان آنها می‌باشد. سازمان‌ها متوجه شده‌اند که دانش آنها در مورد نحوه انجام دادن امور و ارائه خدمات به عنوان یک دارایی مهم قلمداد می‌شود که باید همانند سایر دارایی‌های ارزشمند سازمان، این دارایی (دانش) را نیز مدیریت کرد.

امروزه به موازات درک سازمان‌ها از این نکته که رقابت‌پذیری بر پایه مدیریت موثر دانش استوار است، این علم درحال تبدیل شدن به فعالیت لاینفک کسب‌و‌کار سازمان‌ها می‌باشد. یکی از دغدغه‌های اصلی درخصوص مدیریت دانش، چگونگی اجرای آن است. بسیاری از شرکت‌ها و سازمان‌هایی که درحال تلاش برای آغاز مدیریت دانش هستند درخصوص تعیین بهترین رویکرد به منظور پذیرش آن از اطمینان کافی برخوردار نیستند. ‌بررسی‌های انجام شده مشخص می‌کند که برخورداری از رویکردی ترکیبی که دربرگیرنده عوامل اجتماعی و تکنولوژیک باشد، ایده‌آل است. بنابراین آگاهی سازمان‌ها ازعوامل اصلی مدیریت دانش که پذیرش و اجرای آن‌را با موفقیت همراه می‌سازد، موجب هموار شدن مسیر پیش روی آنان خواهد شد.

 

تعریف دانش

دانش ترکیب سازمان یافته‌ای از داده‌ها است که از طریق قوانین، فرآیندها و عملکرد‌ها حاصل شده است. دانش را معنا یا مفهومی می‌داند که از فکر پدید آمده است و بدون آن اطلاعات یا داده تلقی می‌شود و تنها از طریق این مفهوم است که اطلاعات حیات یافته و به دانش تبدیل می‌شود. اطلاعات به دانش تبدیل نمی‌شود مگر اینکه به کار گرفته شود، به عبارت دیگر با کاربرد اطلاعات است که دانش به معنای واقعی حاصل می‌شود.

دانش و اطلاعات اغلب به صورت مترادف به کار می‌روند، اما بین این دو تفاوت وجود دارد. دانش معمولا متضمن یک حامل است، درحالی که اطلاعات به صورت مستقل و خودکفا می‌باشد. جدا کردن دانش دشوارتر از اطلاعات است، بنابراین بسته‌بندی و انتقال آن دشوار است، دانش بیشتر نیاز به یکسان‌سازی دارد، دانش چیزی است که ما بیش از آنکه دارنده آن باشیم، آن را هضم می‌کنیم. اهمیت مردم به عنوان تولیدکننده و حامل دانش، باعث می‌شود سازمان‌ها دریابند که دانش، بیشتر به مردم حامل آن تکیه دارد تا پایگاه اطلاعاتی اگر داشتن اطلاعات متضمن کاربرد آن نمی‌باشد، پس چالش مهم، یافتن موثرترین ابزار‌ها برای تسهیل کاربرد آن خواهد بود. صرف دریافت اطلاعات لزوما به معنی درک معنای آن و اثرگذاری بر نگرش و رفتار فرد نیست.

 

جریان دانش

فلمینگ داشته‌های ذهنی بشر را با توجه به میزان درک و ارتباط زمینه‌ای به سطوح مختلف تقسیم می کند: داده، اطلاعات، دانش، خرد. بنابراین یکی از مبانی اصلی مباحث مرتبط با مدیریت دانش، درک مفهوم چهار جزء داده، اطلاعات، دانش، خرد و تعامل بین آنها است. به منظور درک و تعریف دانش، از جریان دانش می‌توان کمک گرفت.

جریان دانش مجموعه فرآیندها و فعالیت‌هایی است که از طریق آن داده، اطلاعات، دانش و خرد از یک حالت به حالت دیگر تبدیل می‌شود. به این ترتیب لازمه بحث درباره دانش این است که ابتدا راجع به داده صحبت کنیم.

راسل اکوف، نظریه‌پرداز سیستم‌ها و استاد تحول سازمانی، محتوای ذهن انسان را به پنج طبقه تقسیم کرده است: ۱) داده‌ها، ۲) اطلاعات، ۳) دانش، ۴) درک، ۵ ) خرد.

به نظر اکوف سه طبقه اول به گذشته مربوط می‌شود. این چهار طبقه به دانسته‌های گذشته و حال می‌پردازد. تنها طبقه پنجم یعنی خرد است که به آینده می‌پردازد، زیرا شامل چشم‌انداز و طراحی است. مردم با خرد، آینده را می‌آفرینند نه این که فقط گذشته و حال را درک کنند، اما کسب خرد، آسان نیست. باید از این مراحل گذشت تا به خرد رسید. بعد درک، فهم «چرایی» است، احتمالی و از جنس درون‌یابی است، شناختی و تحلیلی است، فرآیندی است که اخذ دانش و تولید دانش جدید با استفاده از دانش‌های قبلی را انجام می‌دهد. تفاوت بین درک و دانش، تفاوت میان یادگیری و حفظ کردن است. افرادی که به سطح درک رسیده‌اند می‌توانند اقدامات مفیدی انجام دهند، زیرا می‌توانند دانش جدید یا لااقل اطلاعات جدید را از آنچه قبلا دانسته و درک شده است به دست آورند، به این معنی که صاحب درک می‌تواند بر اساس اطلاعات، دانش و درک موجود، اقلام جدید آنها را تولید کند؛ برای مثال، سیستم‌های هوش مصنوعی دارای درکند، زیرا می‌توانند دانش جدید را از اطلاعات و دانش ذخیره شده قبلی تولید کنند.

جاشاپارا یکی از متخصصین بین‌المللی در زمینه مدیریت دانش سطح دیگری به صدر این سلسله مراتب می‌افزاید: حقیقت. در واقع، او خرد و حقیقت را درجاتی مساله‌ساز و جنجال برانگیز می‌داند. از نظر او، خرد و حقیقت، درجات بالاتر از دانش در سلسله مراتبند. این درجات حتی از مفهوم دانش هم انتزاعی‌تر است.

 

تعریف مدیریت دانش

دانش بشری هر ۳۳ سال دو برابر می‌شود، در حالی که ظرفیت فکری انسان‌ها هر ۵/۱ تا ۳ میلیون سال دو برابر می‌شود. سازمان‌ها نیز از انباشتگی دانش بی بهره نبوده‌اند، به طوری که افزایش حجم اطلاعات در سازمان‌ها و لزوم استفاده از آن در تصمیم‌های سازمانی طی دو دهه اخیر باعث ظهور پدیده‌ای به نام مدیریت دانش شده است. این امر، ضرورت برنامه‌ریزی، سازماندهی، رهبری و پایش دانش سازمانی، همچنین مدیریت فرآیند دسترسی به دانش درست به گونه‌ای که کارآیی و اثربخشی داشته باشد را نشان می‌دهد.

بنابراین مدیریت دانش تلاش نوین قرن موسوم به عصر دانایی، برای حفظ، هدایت و افزایش هدفمند سرمایه‌های دانشی سازمان‌ها است و به این اشاره دارد که سرمایه‌گذاری در علم بهترین و بیشترین سود را به بار می‌آورد. مدیریت دانش فرآیندی است که به سازمان‌ها یاری می‌دهد تا اطلاعات مهم را بیابند، گزینش، سازماندهی و منتشر کنند. مدیریت دانش تخصصی است که برای فعالیت‌هایی چون حل مشکلات آموختن پویا، برنامه‌ریزی راهبردی و تصمیم‌گیری ضروری است. مدیریت دانش در چند سال اخیر پیشرفت قابل توجهی داشته است و در برنامه‌های دانشگاهی و اقتصادی بسیاری از کشورها نقش کلیدی ایفا کرده است.

مدیریت دانش همچنین به سازمان‌ها کمک می‌کند تا اطلاعات و مهارت‌های مهم را که به عنوان حافظه سازمانی محسوب می‌شود و به طور معمول به صورت سازماندهی نشده وجود دارند، شناسایی، انتخاب، سازماندهی و منتشر نمایند. مدیریت دانش بر شناسایی دانش و ارائه آن تاکید می‌ورزد، به روشی که بتواند به صورت رسمی به اشتراک گذارده شود و در نتیجه دوباره مورد استفاده قرار گیرد.

به‌طور کلی می‌توان گفت: مدیریت دانش فرآیند ایجاد، تایید، ارائه، توزیع و کاربرد دانش می‌باشد. این پنج عامل در حوزه مدیریت دانش در یک سازمان، زمینه آموزش، بازخورد و آموزش مجدد را فراهم می‌آورد که به طور معمول برای پدید آوردن، نگهداری و احیای قابلیت‌های سازمان مورد استفاده قرار می‌گیرد.

تعاریف زیادی در این زمینه توسط دانشمندان مختلف ارائه شده است که به برخی از آنان اشاره می‌شود:

لوپز بیان می‌کند دانش و قابلیت‌های سازمانی اشکالی از دارایی‌های استراتژیک هستند که اهداف بلندمدت سازمان را از حیث رقابتی و اقتضائات محیطی ارتقا داده و در محیط‌های پویا کاربرد استراتژیک دارند. تبدیل دانش ذهنی (ضمنی) به دانش ثبت شده رسمی (صریح)، یکی از اهداف کلیدی مدیریت دانش است که باعث کاهش ریسک از دست رفتن دانش با ارزش سازمان به واسطه افت کارکنان و کاهش خطر از دست دادن حافظه سازمان به هنگام تعدیل نیروی انسانی می‌شود.

باکویتز و ویلیامز مدیریت دانش را فرآیندی تعریف می‌نمایند که از طریق آن سازمان با استفاده از دارایی‌های فکری و مبتنی بر دانش خود به تولید ارزش و ثروت می‌پردازد.

  1. بیهاکت نیز مدیریت دانش را فرآیند ایجاد، خلق، نشر، توزیع و کاربرد دانش می‌داند. هدف مدیریت دانش مهار و به‌کارگیری دانش و اطلاعات و ایجاد دسترسی بی‌کم و کاست آن برای همه کارکنان است. به این منظور که کارشان را بهتر انجام دهند.

دوره تخصصی ۲ هفته ای مهارت های کسب و کار در کشور انگلیس SLS Specialist Language Services

دوره عالی مدیریت کسب و کار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مدیریت کسب و کار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره ای در دو بخش مشاوره فردی و کسب و کار

Telegram-Android-icon

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۰۷
سلیم خلیلی

اهمیت اختیار دادن به کارمندان

شنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۵۱ ق.ظ

اهمیت اختیار دادن به کارمندان

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

منبع:Stanford Business

ایزادور شارپ، موسس و رییس هتل‌های زنجیره‌ای Four Seasons، رمز موفقیت خود را استخدام افرادی می‌داند که از اصل اعتقادی این شرکت – یعنی مشتری مداری – استقبال می‌کنند. دادن اختیار تصمیم‌گیری به کارمندانی که در بطن کار و در ارتباط مستقیم با مشتری هستند، بر این موفقیت افزوده است.

ایزادور شارپ که فارغ‌التحصیل دانشکده کسب‌وکار دانشگاه استنفورد است، می‌داند دلیل اصلی اینکه هتل‌های زنجیره‌ای او یکی از بهترین محیط‌های کاری در دنیا است، این است که هنگام شروع کار در سه دهه پیش، تصمیم گرفت چند کارمند درجه یک خود را اخراج کند.

 سلیم خلیلی مدرس و مشاور حوزه کسب و کار و برگزار کننده دوره های MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همکاری دانشگاه های داخلی و خارجی، این مطلب را برای شما انتخاب کرده است 

وی در سخنرانی دو سال پیش خود در کنفرانس کارآفرینی دانشگاه استنفورد، گفته بود حدود ۳۰ سال پیش که شرکتش در حال توسعه بود، به اصل اعتقادی خود صراحت بیشتری بخشید: کارمندان باید با دیگران به گونه‌ای رفتار کنند که دوست دارند دیگران با آنها این رفتار را داشته باشند. بسیاری از شرکت‌ها همین فلسفه را دنبال می‌کنند؛ اما شرکت هتل‌های Four Seasons تغییری اساسی را به آن اضافه کرد، یعنی کارمندان ارشدی را که از این اصل پیروی نمی‌کردند، اخراج کرد. به گفته شارپ، اگر نشان دهیم که به جای توجه به مشتری و ارزش‌هایی که ادعای آن را می‌کنیم، نگرانی اصلی ما قدرت، پرستیژ و هزینه‌ها است، در آن صورت به عقیده و اعتماد در راستای تحقق هدفمان که تلاش برای بهترین بودن است، لطمه می‌زنیم.

وقتی شارپ اولین بار در سال ۱۹۶۱ یک متل معمولی را افتتاح کرد و آن را Four Seasons نامید، فقط یک موسس بود که هیچ ایده خاص یا رویای بزرگی در سر نداشت. اما کم کم به این نتیجه رسید که خدمات به مشتری چقدر مهم است و چگونه کارمندان خوب می‌توانند این خدمات را ارائه دهند.

وی معتقد بود سیاست استخدام نیرو در Four Seasons بسیار حیاتی است و به این ترتیب این سازمان همیشه در لیست مجله فورچون که سالانه ۱۰۰ شرکت برتر در کسب‌وکار را معرفی می‌کند، جای گرفته است. در واقع، بیشتر شرکت‌ها افراد را به خاطر تجربه کاری و شایسته بودنشان استخدام می‌کنند، اما سیاست استخدام در Four Seasons بر اساس طرز رفتار افراد است. به گفته شارپ «ما به افرادی نیاز داریم که دیگران را دوست دارند و بنابراین برای خدمات دادن به مردم انگیزه دارند. صلاحیت کاری را می‌توان آموخت، اما نوع رفتار ذاتی است.»

به گفته او تحقیقات بازاریابی نشان داده که مشتریان به تجملات اهمیت می‌دهند، اما این تجملات لزوما به معنی محیط پرزرق و برق یا غذای خوب نیست. «وقتی دقیق‌تر نگاه می‌کنیم، مشخص می‌شود که مهم‌ترین مساله برای مشتریان ما زمان است. پس سرویس‌دهی خوب به آنها کمک می‌کند از زمان خود بیشترین بهره را ببرند و از اقامت خود احساس لذت بیشتری داشته باشند.

اما هیچ کس در دفاتر مرکزی هتل نمی‌تواند نحوه خدمات‌رسانی خوب را تضمین کند. نتیجه نهایی در صنعت ما به طور طبیعی به کارمندان اجرایی در خود هتل‌ها بستگی دارد؛ یعنی نگهبانان، کارمندان پذیرش و خدمه و به طور کلی کارمندانی که کمترین حقوق‌ها را دریافت می‌کنند و معمولا در بیشتر شرکت‌ها این دسته افراد کمترین انگیزه را برای کار کردن دارند. در واقع، این کارمندان در حکم کالای نهایی شرکت ما هستند که به دست مشتری می‌رسند.»

بنابراین، Four Seasons به کارمندان اجرایی هتل‌ها اختیارات لازم را می‌دهد تا خودشان تصمیماتی را که احساس می‌کنند موجب رضایت میهمانان هتل می‌شود، اتخاذ کنند. وقتی کارمندان می‌بینند که به آنها اعتماد شده تا از عقل خودشان استفاده کنند، اتفاقات بد در محیط کار را به فرصت‌های جدید سرویس‌دهی به مشتری تبدیل می‌کنند. در این صورت، آنچه در ذهن مشتری باقی می‌ماند، شکایت از آن اتفاق نیست، بلکه نتیجه کار است.

شارپ می‌گوید، دیدن رضایت مشتری، اعتماد به نفس کارمندان ما را افزایش می‌دهد. این موضوع باعث می‌شود مدیران ما بیشتر از این که یک رییس باشند، نقش تربیتی و عامل ارتباطی داشته باشند و بر این اساس بهترین قابلیت‌های هر فرد را کشف کنند و آن را به یک تیم برنده پیوند دهند.

در این رابطه، شارپ با افتخار می‌گوید که وقتی سونامی سال ۲۰۰۴ به هتل Four Seasons در مالدیو آسیب رساند، کارمندان او چگونه به سرعت واکنش نشان دادند و هر کاری انجام دادند تا مردم را به آرامش برسانند، از جمله این که ظرف ۲۴ ساعت هواپیمایی را کرایه کردند تا مسافرین را به نقطه امنی انتقال دهند. «انگیزه آنها بر اساس یک نیاز درونی برای خوب رفتار کردن با دیگران است.»

کارفرمایان معمولا فکر می‌کنند برای کارمندان امنیت شغلی و پرداخت حقوق به صورت رقابتی اهمیت دارد، اما مجله فورچون در لیست معرفی بهترین شرکت‌ها برای کار کردن، به این موضوع توجه می‌کند که امنیت شغلی در وضعیت امروز اقتصادی امری موقتی است و موارد دیگری به جز حقوق، برای کارمندان از اهمیت بیشتری برخوردارند.

به عقیده شارپ، «کارمندان این شرکت‌ها به سه چیز بیش از همه اهمیت می‌دهند: اول، کار کردن برای مدیرانی که بیشترین انگیزه را به آنها می‌دهند؛ دوم، فضای فیزیکی که محیط کار را برای آنها لذت بخش می‌کند و سوم – که از همه مهم‌تر است – احساس هدف داشتن و این که آنها فقط برای حقوق گرفتن کار نمی‌کنند، بلکه تلاش می‌کنند شرکتی را بسازند که می‌توانند به آن افتخار کنند.

در حال حاضر، Four Seasons 83 هتل در مناطق مختلف جهان دارد که قصد دارد تعداد آن را ظرف ۱۰ سال به ۱۵۰ هتل برساند. شارپ می‌گوید قرار نیست فلسفه کاری شرکت تغییر کند، نه تنها به این خاطر که تصمیمات زیادی در داخل خود هتل‌ها اتخاذ می‌شود، بلکه چون هر مدیر ارشدی از داخل همان هتل ارتقا می‌یابد و بنابراین به اهمیت کارمندان زیردست خود پی می‌برد.

مترجم: مریم رضایی

دوره تخصصی ۲ هفته ای مهارت های کسب و کار در کشور انگلیس SLS Specialist Language Services

دوره عالی مدیریت کسب و کار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مدیریت کسب و کار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره ای در دو بخش مشاوره فردی و کسب و کار

Telegram-Android-icon

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۵۱
سلیم خلیلی

فرهنگ سازی برای جذب مشتریان واقعا وفادار

جمعه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۴۸ ق.ظ

فرهنگ سازی برای جذب مشتریان واقعا وفادار

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

منبع: HBR

همه کسب و کارها خواهان داشتن مشتریان وفادار هستند، اما وفاداری نیز به نوبه خود انواع مختلف دارد.

اما در قالب وسیع تر، طبق نظر لری فرید، مدیرعامل یک شرکت بزرگ در زمینه تحلیل رفتار مشتریان، وفاداری مشتریان دارای چهار شکل اصلی است:

وفاداری خریداری شده

بهترین مثال برای خرید وفاداری مشتریان، ایجاد برنامه‌های تشویقی برای مشتریان است. سایر نمونه‌ها شامل عضویت رایگان، ارائه کوپن و تخفیف است.

اساسا در مورد وفاداری خریداری شده، به مشتریان در ازای وفاداری آنها پرداخت صورت می‌پذیرد و البته هیچ اشکالی هم ندارد. در بسیاری از صنایع و بخش‌های بازار، استراتژی وفاداری خریداری شده بسیار خوب عمل می‌کند.

مشکل اصلی در رابطه با این روش این است که وفاداری خریداری شده به راحتی می‌تواند دزدیده شود؛ چرا که مشتری به این برنامه وفادار است نه به شرکت.

 سلیم خلیلی مدرس و مشاور حوزه کسب و کار و برگزار کننده دوره های MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همکاری دانشگاه های داخلی و خارجی، این مطلب را برای شما انتخاب کرده است 

فرض کنید که شما یک حساب مشتری دائمی در یکی از خطوط هواپیمایی دارید؛ در این صورت اگر تنها دلیل وفاداری شما به این خط هواپیمایی سیستم امتیاز دهی آن باشد، پس در صورتی که خط هواپیمایی دیگر سیستم بهتری را پیشنهاد کند، شما بی درنگ به سمت آن خواهید رفت.

همه کسب‌وکارها خواهان یک مزیت رقابتی ماندگار هستند و یک برنامه خرید وفاداری مشتریان می‌تواند چنین مزیتی ایجاد کند هر چند نگه داشتن این مزیت کار بسیار مشکلی است.

وفاداری خریداری شده همچنین می‌تواند پیامدهای ناخواسته‌ای داشته باشد. شرایط برخی از این برنامه‌ها به گونه‌ای است که باعث می‌شود مشتریان انتظار دریافت پیشنهادهای فوق‌العاده، تخفیف و جوایز وفاداری داشته باشند ونتیجه این امر آن است که بسیاری از مشتریان به این پیشنهادها یا تخفیف‌ها وفادار باشند و نه به کسب‌وکار شما.

وفاداری آسودگی خیال

بازار محلی، یک خشکشویی خوب یا یک کافی شاپ در مسیری که به سر کار می‌روید. شاید به چنین کسب و کارهایی صرفا به این خاطر وفادار باشید که برایتان آسودگی خیال به همراه دارند. احتمال دارد همیشه به برخی کسب و کارها وفادار بمانید مگر آنکه رقبایی بیایند که به همان اندازه یا حتی بیشتر برای شما راحتی خیال به همراه داشته باشند.

وفاداری آسودگی خیال می‌تواند در اینترنت نیز مورد استفاده قرار گیرد، هر چند این امر در حال حاضر چندان محسوس نیست. اگر صاحب سایت معاملات مسکن در اینترنت هستید، می‌توانید از طریق ایجاد آسودگی خیال وفاداری ایجاد کنید.

اما در هر صورت، وفاداری مشتریان در اینترنت عموما زودگذر است.

وفاداری محدود

وفاداری محدود زمانی به وجود می‌آید که رقابت دیگری برای یک شرکت وجود نداشته باشد. شرکت شما ممکن است از وفاداری محدود بهره مند شود. به‌خصوص اگر در یک محیط کوچک باشید و هیچ رقابت دیگری در میان نباشد؛ بنابراین وقتی مشتریان انتخاب دیگری ندارند، در این‌صورت وفاداری تنها انتخاب آنها است. محدودیت‌ها اغلب وفاداری به دنبال دارند. وفاداری محدود برای کسب و کارها عالی است- اگر بتوانید به آن دست یابید و آن را حفظ کنید- اما وفاداری محدود به طور فزاینده‌ای در حال پیوستن به زمان گذشته است. اکنون رقابت تقریبا در هر جایی که مصرف کننده وجود داشته باشد هست، هم در یک صنعت یا دسته و هم در بازار. شرکت‌ها با هم در رقابت هستند به ویژه در اقتصادهای رو به رکود تا بتوانند سهم بیشتری برای خود در صنایع و بازارها فراهم کنند.

وفاداری واقعی

وفاداری واقعی، وفاداری به دست آمده است. وفاداری واقعی عبارت است از وفاداری پایدار به یک برند یا محصول که حاصل سطح بسیار بالایی از رضایت است.

رضایت مشتریان وفاداری واقعی ایجاد می‌کند. وقتی شما بسیار راضی هستید، وقتی نیازهایتان کاملا برآورده شده‌اند و به انتظاراتتان توجه شده است و حتی بیش از نیازتان دریافت کرده‌اید، در این‌صورت به راحتی نمی‌توانید تصور کنید که از محصول یا خدمات دیگری استفاده کنید.

وفاداری واقعی حد اعلای رضایت مشتری است و موضوعی است که همه کسب‌وکارها باید برای حصول آن تلاش کنند. اما چگونه؟ شکی نیست که هدف نهایی تقریبا همه کسب‌وکارها ایجاد و افزایش وفاداری واقعی است. اگر اندازه‌گیری شما درست باشد، به مشتریان خود گوش دهید و تغییرات مثبتی ایجاد کنید که باعث افزایش رضایت مشتری می‌شود، در این‌صورت می‌توانید مشتریان واقعا وفادار داشته باشد.

این عالی است: مشتریان وفادار باز می‌گردند. نیازی نیست برای به‌دست آوردن و نگه داشتن آنها متحمل هزینه‌ای شوید. در عین حال، مشتریان وفادار سودمندتر نیز هستند، چرا که جذب مشتریان جدید هزینه بیشتری در بر دارد. اما برای به‌دست آوردن وفاداری واقعی باید ابتدا وفاداری را به روش درست محاسبه کنید.

به‌عنوان مثال، اندازه‌گیری یک رفتار بالقوه مثل احتمال توصیه شدن به دیگران، وفاداری را اندازه‌گیری نمی‌کند. احتمال توصیه شدن به دیگران، پیغام‌های مثبت را اندازه‌گیری می‌کند. به‌عنوان مثال، ما از یک ارائه دهنده خدمات ورزشی تحقیق کردیم و مشاهده نمودیم که ۲۷ درصد از کاربران آن گفته اند احتمال ندارد آن را به دیگران توصیه کنند… اما فقط سه درصد گفتند احتمال دارد تجربه خود را در رابطه با خدمات شرکت، با دیگران در میان بگذارند. مهم این است که نیازها و انتظارات مشتریان را درک کنید، نتایج خود را اندازه‌گیری کنید و تغییراتی اعمال کنید که تاثیر مثبتی بر تجربه مشتری داشته باشد و نیازهای واقعی مشتریان را مرتفع کند. ایجاد مشتریان وفادار واقعی از طریق راضی

نگه داشتن مشتریان، یک مزیت ماندگار بلندمدت است.

بنابراین، تنبل نباشید. وفاداری خریداری شده نیز جایگاه خود را دارد اما تا زمانی که شما به مسوولیت مالی خود عمل کنید. وفاداری آسودگی خیال نیز می‌تواند بسیار جذاب باشد، به‌خصوص اگر مکان یا روش‌های تحویل مناسبی را انتخاب کنید. همچنین وفاداری محدود نیز عالی است اگر بتوانید به آن دست یابید.

اما حصول این روش‌های وفاداری مشکل و مزایای آن زودگذر است. وفاداری واقعی که مبنای آن رضایت مشتریان است هدف نهایی هر کسب‌وکاری است و تنها روشی است که در آن مزیت رقابتی بلند مدت واقعی وجود دارد.

مترجم: رویا مرسلی

دوره تخصصی ۲ هفته ای مهارت های کسب و کار در کشور انگلیس SLS Specialist Language Services

دوره عالی مدیریت کسب و کار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مدیریت کسب و کار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره ای در دو بخش مشاوره فردی و کسب و کار

Telegram-Android-icon

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۴۸
سلیم خلیلی

سه وجه تمایز بین رهبران و مدیران

پنجشنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۴۵ ق.ظ

سه وجه تمایز بین رهبران و مدیران

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

منبع:OPEN Forum.com
برای ساختن یک سازمان موفق، به افراد مختلف با موقعیت‌های سازمانی مختلفی احتیاج است تا سازمان بتواند کارکرد روان و درستی داشته باشد.
برخی از نقش‌های سازمانی به راحتی قابل تعریف هستند در حالی که برای برخی دیگر مشخص کردن حدود آنها پیچیده‌تر است. مثلا می‌توان تفاوت یک مدیر و یک رهبر را در یک سازمان مثال زد. ممکن است در آن واحد شما هم رهبر و هم مدیر مجموعه خود باشید،‌ولی اینکه شما یک رهبر فوق‌العاده باشید، لزوما به این معنی نیست که شما یک مدیرعالی هم هستید و همینطوربالعکس. اما، تفاوت واقعی این دو جایگاه سازمانی چیست؟
وارِنبیس در کتاب خود تحت عنوان «رهبر شدن» درباره چند مورد از تفاوت‌های اصلی رهبری و مدیریت توضیح می‌دهد. ما در این جا با استفاده از این کتاب،‌ دیدگاه‌های جنوواید موسس و مدیر عامل یونورسیتی نو و پیتر دراکر پدر علم مدیریت نوین چند مورد از شاخص‌های کلیدی را بیان می‌کنیم.
۱‌- رهبران نوآورند در حالی که مدیران، مدیریت و نظارت می‌کنند.
این به این معنی است که رهبر کسی است که ایده‌های نو ارائه می‌کند و سازمان را به سمت یک اندیشه پیشرو و حرکت رو به جلو هدایت می‌کند. این فرد باید همواره افق‌های بلندمدت شرکت را مدنظر داشته و برای سازمان خود استراتژی و تاکتیک‌های جدیدی ترسیم کند. همچنین او باید نسبت به آخرین تغییرات،‌ فن‌آوری‌ها و مهارت‌های مربوط به سازمان اشراف کامل داشته باشد.
واید می‌گوید: از یکسو، شما با افراد و کارمندانی مواجه هستید که تنها به سر کارمی‌آیند و مسوولیت خود را انجام می‌دهند و بدون آنکه نسبت به وضعیت شرکت یا سازمان خود بیاندیشند به خانه باز می‌گردند، اما در سوی دیگر،‌ شما رهبران را دارید که فکر آنها در تمام روز متوجه کسب‌وکار وآینده آن است. و یک مدیر که آنچه را که در حال حاضر وجود دارد حفظ و نگهداری می‌کند. این فرد می‌باید خطوط قرمزهای سازمان را تحت نظر داشته و کنترل امور را حفظ کند، در غیراین صورت ممکن است سازمان او با بی‌نظمی و هرج و مرج مواجه شود.
آلن موری به نقل از دراکر در کتاب خود به اسم «راهنمای کاربردی برای مدیریت؛ درس‌هایی ماندگار از بهترین رهبران می‌نویسد، مدیرکسی است که: هدف‌ها و معیارهای مناسب را بنیان نهاده و کارکردسازمان را تفسیر، آنالیز و ارزیابی می‌کند. مدیران افرادی که با آنان کارمی‌کنند را درک می‌کنند و می‌دانندبرای یک وظیفه خاص بهترین فرد کدام است.
۲‌- یک رهبر، اعتماد را در سازمان گسترش می‌دهد، در حالی که یک مدیر بر کنترل سازمان اتکامی‌کند.
به گفته وید، یک رهبر کسی است که در سایراعضای سازمان انگیزه ایجاد می‌کند تا بهترین خود باشند، در عین حال او آهنگ حرکت سایراعضای گروه را نیزتعیین می‌کند.
وی می‌افزاید: «رهبری یک تیم، کاری نیست که شما انجام می‌دهید، بلکه کاری است که دیگران در واکنش به شما انجام می‌دهند. اگر هیچ‌کسی همگام با آهنگ شما حرکت نکند، این نشان دهنده آن است که شما یک رهبر موفق نیستید.»
و اگر افراد به خاطر انگیزه‌ای که شما در آنها ایجاد کرده‌اید، به میدان آمده و مسوولیت‌های جدید را بپذیرند، این به این معنی است که شما درون سازمان رابطه‌ای بر حسب اعتماد به وجود آورده‌اید که این برای سازمان تان بسیارحیاتی است، به خصوص در مواقعی که کسب و کار به سرعت در حال تغییراست و افراد باید به اهداف از پیش تعیین شده خود، ایمان داشته باشند.
در حالی که طبق نظر دراکر،‌ وظیفه مدیران این است که کنترل افراد را حفظ کنند؛ چه با استفاده ازکمک به آنها برای گسترش آنچه هم اکنون دارند یا ایجاد زمینه‌ای مناسب برای خلق استعدادهایشان به بهترین شکل ممکن. برای انجام هر چه بهتر این کار، یک مدیر باید افرادی را که با آنها کار می‌کند به طورکامل بشناسد و همچنین علایق و سلایق آنها را درک کند. پس از سپری کردن این مرحله است که یک مدیر با تصمیم‌گیری راجع به دستمزد افراد، جایگاه آنها،‌ ارتقای شغلی‌شان و همچنین ارتباطات با آنها،از مجموعه افراد خود یک «تیم» می‌سازد.
وایدمی‌گوید: مدیریت یک پروژه یک چیز است و قدرت بخشیدن به دیگران مساله دیگری است.
۳‌- رهبران می‌پرسند «چه چیز» و «چرا»،‌ در حالی که مدیران می‌پرسند «چگونه» و «چه زمانی».
در حین پرسیدن «چه چیز» و «چرا»، شما باید از دیگران بپرسیدکه چرا یک عمل خاص در سازمان انجام می‌شود و ممکن است گاهی اوقات این مساله برتری شما را به چالش بکشد.
وایدمی‌گوید: «این به این معنی است که این افراد قادر خواهند بود وقتی که احساس می‌کنندکه چیز متفاوتی برای سازمان مورد نیاز است، در مقابل مدیران رده بالاتر بایستند». واید می‌افزاید: «من همیشه به افرادم می‌گویم، در این گونه موارد،‌ من از شما انتظار ندارم که همیشه حق با شما باشد، بلکه انتظار دارم حتی درغالب مواقع اشتباه کنید!»
اگر کمپانی شما با نقصان و شکستی روبه‌رو شده است،‌ وظیفه یک رهبر این است که بیاید و بگوید «ما از این شکست چه چیز یادگرفتیم؟» و «چگونه از اطلاعات بدست آمده برای روشن‌تر کردن اهدافمان یاارتقای آنها استفاده می‌کنیم؟»
این درحالی است که مدیران به معنا و تفسیرشکست فکرنمی‌کنند. کار آنها این است که بپرسند «چگونه» و «چه زمانی» تا مطمئن شوند طبق برنامه از پیش تعیین شده پیش می‌روند. دراکر می‌نویسد: مدیران موقعیت فعلی خود را می‌پذیرند و بیشتر شبیه سربازان در ارتش عمل می‌کنند. آنها می‌دانندکه برنامه‌ها و دستورات داده شده لازم الاجرا هستند و وظیفه آنها در نظر گرفتن و رسیدن به اهداف فعلی شرکت است. با وجود اینکه این دو جایگاه و نقش ممکن است به هم شبیه باشند، طبق نظر واید «بهترین مدیران در عین حال رهبر هم هستند». وی می‌افزاید: «فکرمی‌کنم هر دو کار را بتوانید با هم انجام دهید،‌ ولی به زمان نیاز دارید تا آنها را در خود پرورش دهید.»
مترجم:روزبه مرسلی

با خدمات آموزشی و مشاوره ای ما بیشتر آشنا شوید:

دوره تخصصی ۲ هفته ای مهارت های کسب و کار در کشور انگلیس SLS Specialist Language Services

دوره عالی مدیریت کسب و کار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مدیریت کسب و کار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره ای در دو بخش مشاوره فردی و کسب و کار

Telegram-Android-icon

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۴۵
سلیم خلیلی